آموزش حرف ب :
داستان ب کوچولو
داستان به این ترتیب شروع می شه که ابتدا من سه تا از دانش آموزای کلاس رو آوردم بیرون و به دو تا حرف بـ غیر آخر و به یکی حرف ب آخر دادم و داستان را شروع کردم:
روزی روزگاری تو یه شهر به نام شهر الفبا یه مدرسه وجود داشت که تو این مدرسه یه کلاس بود به نام کلاس حروف و یه معلم هم داشت به نام آقای فارسی. توی این کلاس سی و دو تا حرف با خوبی و خوشی کنار هم دیگه درس می خوندند . تو این کلاس دوتا حرف از بقیه کوتاه تر بودند و یکی از همه حرفا بلندتر و شلوغتر. اون تا حرف که از همه کوتاه تر بودند همیشه تو آخر کلاس می نشستند و این حرف که از همه بلندتر بود می نشست جلو کلاس و اون تا دو حرف کوتاه تخته رو نمی دیدند و درس ها رو یاد نمی گرفتند.
برچسب ها:
داستان نشانه