تحقیق پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها 43 ص

تحقیق پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها 43 ص - 2 ‏پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها ‏يكي از ابعاد بحران فرار مغزها، بعد اجتماعي و جامعه‏ ‏شناختي آن است. اينكه...

کد فایل:17938
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
نوع فایل:تحقیق

تعداد مشاهده: 4270 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 44

حجم فایل:40 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 8,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 44 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    2
    ‏پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها
    ‏يكي از ابعاد بحران فرار مغزها، بعد اجتماعي و جامعه‏ ‏شناختي آن است. اينكه چه عوامل اجتماعي و فرهنگي باعث شده تا فرزندان مستعد اين آب و خاك احساس خطر نموده و از بيم آينده، راهي ديار غربت شوند، دكتر غلامعباس توسلي ، جامعه‏ ‏شناس و استاد دانشگاه تهران درمورد ريشه‏ ‏يابي علل مهاجرت مغزها به كشورهاي پيشرفته مي‏ ‏گويد: «اين عوامل را مي‏ ‏توان در دو دسته كلي : عوامل زيربنايي و عوامل موضعي و موقتي تقسيم‏ ‏بندي نمود، اين مهاجرتها تنها مختص ايران نيست. اصولاً كشورهاي توسعه‏ ‏نيافته، در حفظ «مغزها» و «متخصصان » خود ناتوان هستند و به عكس كشورهاي پيشرفته ، درجذب اين نيروها بسيار فعال . اين عوامل را مي‏ ‏توان از چند بعد اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي بررسي نمود. اول ، بعد سياسي. ملت ما و خصوصاً جوانان ايران تاكنون بارها ثابت كرده‏ ‏اند كه اگر احساس كنند دركارها و تصميم‏ ‏گيريها «مشاركت » دارند ، آن وقت حاضرند حتي از حق خودشان هم بگذرند، اما وقتي «مشاركت» نيست، اين نيروهاي جوان و پرانرژي احساس مي كنند دراينجا نيازي به آنها نيست . حس مي‏ ‏كنند دراينجا ملاك برتري «فكر، انديشه و تخصص» نيست! چرا؟ چون دراين كشورها بيشتر «روابط » سرنوشت‏ ‏ساز است نه «تخصص». البته اين افراد ممكن است بعدها در بخش خصوصي موفق شوند ، اما در جوامع درحال توسعه، به «خصوصي‏ ‏سازي» هم نمي توان اعتماد نمود. چرا كه به علت فشارهاي اقتصادي، هرآن، امكان ورشكستگي آنها وجود دارد. ما بايد يك بستر فرهنگي عظيمي را ايجاد كنيم كه فرد درآنجا ارضا شود. بايد راهها و منفذهايي را درنظر بگيريم كه اين جوانها، امكان حضور درمسائل فرهنگي را داشته باشند. اين امكان درايران باوجود شعارهايي كه داده مي‏ ‏شود، بسيار محدود است. از يك طرف بايد امكانات مهيا باشد و از سويي ديگر، محيط آماده باشد. از جانب ديگر در بررسي اين جوامع درمي‏ ‏يابيم كه در اين كشورها ، رقابتها اكثراً سالم نيست. همه درحال خط ونشان كشيدن براي هم و زيرپاي هم را خالي‏ ‏كردن هستند. دراين جوامع، شخص موفق به جاي تشويق، طرد مي‏ ‏شود. به قول معروف سكه‏ ‏هاي بد، سكه‏ ‏هاي خوب را از ميدان به در مي‏ ‏كنند. از سويي ديگر بايد توجه داشت كه با جوان بايد محتاطانه رفتار كرد. جوان امروز، زودرنج، كم تجربه درمسائل اجتماعي ، راحت‏ ‏طلب است . اين عوامل ، همان عوامل اساسي و بنيادين را تشكيل مي‏ ‏دهند. اما عوامل موضعي. بگذاريد بامثالي اين بحث را باز كنيم. تاريخ كشور مانشان داده كه هرگاه واقعاً مسائل «سياسي » تاحدودي با ثبات و روشن شده است، مردم به آينده اميدوارتر شده
    2
    ‏پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها
    ‏يكي از ابعاد بحران فرار مغزها، بعد اجتماعي و جامعه‏ ‏شناختي آن است. اينكه چه عوامل اجتماعي و فرهنگي باعث شده تا فرزندان مستعد اين آب و خاك احساس خطر نموده و از بيم آينده، راهي ديار غربت شوند، دكتر غلامعباس توسلي ، جامعه‏ ‏شناس و استاد دانشگاه تهران درمورد ريشه‏ ‏يابي علل مهاجرت مغزها به كشورهاي پيشرفته مي‏ ‏گويد: «اين عوامل را مي‏ ‏توان در دو دسته كلي : عوامل زيربنايي و عوامل موضعي و موقتي تقسيم‏ ‏بندي نمود، اين مهاجرتها تنها مختص ايران نيست. اصولاً كشورهاي توسعه‏ ‏نيافته، در حفظ «مغزها» و «متخصصان » خود ناتوان هستند و به عكس كشورهاي پيشرفته ، درجذب اين نيروها بسيار فعال . اين عوامل را مي‏ ‏توان از چند بعد اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي بررسي نمود. اول ، بعد سياسي. ملت ما و خصوصاً جوانان ايران تاكنون بارها ثابت كرده‏ ‏اند كه اگر احساس كنند دركارها و تصميم‏ ‏گيريها «مشاركت » دارند ، آن وقت حاضرند حتي از حق خودشان هم بگذرند، اما وقتي «مشاركت» نيست، اين نيروهاي جوان و پرانرژي احساس مي كنند دراينجا نيازي به آنها نيست . حس مي‏ ‏كنند دراينجا ملاك برتري «فكر، انديشه و تخصص» نيست! چرا؟ چون دراين كشورها بيشتر «روابط » سرنوشت‏ ‏ساز است نه «تخصص». البته اين افراد ممكن است بعدها در بخش خصوصي موفق شوند ، اما در جوامع درحال توسعه، به «خصوصي‏ ‏سازي» هم نمي توان اعتماد نمود. چرا كه به علت فشارهاي اقتصادي، هرآن، امكان ورشكستگي آنها وجود دارد. ما بايد يك بستر فرهنگي عظيمي را ايجاد كنيم كه فرد درآنجا ارضا شود. بايد راهها و منفذهايي را درنظر بگيريم كه اين جوانها، امكان حضور درمسائل فرهنگي را داشته باشند. اين امكان درايران باوجود شعارهايي كه داده مي‏ ‏شود، بسيار محدود است. از يك طرف بايد امكانات مهيا باشد و از سويي ديگر، محيط آماده باشد. از جانب ديگر در بررسي اين جوامع درمي‏ ‏يابيم كه در اين كشورها ، رقابتها اكثراً سالم نيست. همه درحال خط ونشان كشيدن براي هم و زيرپاي هم را خالي‏ ‏كردن هستند. دراين جوامع، شخص موفق به جاي تشويق، طرد مي‏ ‏شود. به قول معروف سكه‏ ‏هاي بد، سكه‏ ‏هاي خوب را از ميدان به در مي‏ ‏كنند. از سويي ديگر بايد توجه داشت كه با جوان بايد محتاطانه رفتار كرد. جوان امروز، زودرنج، كم تجربه درمسائل اجتماعي ، راحت‏ ‏طلب است . اين عوامل ، همان عوامل اساسي و بنيادين را تشكيل مي‏ ‏دهند. اما عوامل موضعي. بگذاريد بامثالي اين بحث را باز كنيم. تاريخ كشور مانشان داده كه هرگاه واقعاً مسائل «سياسي » تاحدودي با ثبات و روشن شده است، مردم به آينده اميدوارتر شده
    2
    ‏پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها
    ‏يكي از ابعاد بحران فرار مغزها، بعد اجتماعي و جامعه‏ ‏شناختي آن است. اينكه چه عوامل اجتماعي و فرهنگي باعث شده تا فرزندان مستعد اين آب و خاك احساس خطر نموده و از بيم آينده، راهي ديار غربت شوند، دكتر غلامعباس توسلي ، جامعه‏ ‏شناس و استاد دانشگاه تهران درمورد ريشه‏ ‏يابي علل مهاجرت مغزها به كشورهاي پيشرفته مي‏ ‏گويد: «اين عوامل را مي‏ ‏توان در دو دسته كلي : عوامل زيربنايي و عوامل موضعي و موقتي تقسيم‏ ‏بندي نمود، اين مهاجرتها تنها مختص ايران نيست. اصولاً كشورهاي توسعه‏ ‏نيافته، در حفظ «مغزها» و «متخصصان » خود ناتوان هستند و به عكس كشورهاي پيشرفته ، درجذب اين نيروها بسيار فعال . اين عوامل را مي‏ ‏توان از چند بعد اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي بررسي نمود. اول ، بعد سياسي. ملت ما و خصوصاً جوانان ايران تاكنون بارها ثابت كرده‏ ‏اند كه اگر احساس كنند دركارها و تصميم‏ ‏گيريها «مشاركت » دارند ، آن وقت حاضرند حتي از حق خودشان هم بگذرند، اما وقتي «مشاركت» نيست، اين نيروهاي جوان و پرانرژي احساس مي كنند دراينجا نيازي به آنها نيست . حس مي‏ ‏كنند دراينجا ملاك برتري «فكر، انديشه و تخصص» نيست! چرا؟ چون دراين كشورها بيشتر «روابط » سرنوشت‏ ‏ساز است نه «تخصص». البته اين افراد ممكن است بعدها در بخش خصوصي موفق شوند ، اما در جوامع درحال توسعه، به «خصوصي‏ ‏سازي» هم نمي توان اعتماد نمود. چرا كه به علت فشارهاي اقتصادي، هرآن، امكان ورشكستگي آنها وجود دارد. ما بايد يك بستر فرهنگي عظيمي را ايجاد كنيم كه فرد درآنجا ارضا شود. بايد راهها و منفذهايي را درنظر بگيريم كه اين جوانها، امكان حضور درمسائل فرهنگي را داشته باشند. اين امكان درايران باوجود شعارهايي كه داده مي‏ ‏شود، بسيار محدود است. از يك طرف بايد امكانات مهيا باشد و از سويي ديگر، محيط آماده باشد. از جانب ديگر در بررسي اين جوامع درمي‏ ‏يابيم كه در اين كشورها ، رقابتها اكثراً سالم نيست. همه درحال خط ونشان كشيدن براي هم و زيرپاي هم را خالي‏ ‏كردن هستند. دراين جوامع، شخص موفق به جاي تشويق، طرد مي‏ ‏شود. به قول معروف سكه‏ ‏هاي بد، سكه‏ ‏هاي خوب را از ميدان به در مي‏ ‏كنند. از سويي ديگر بايد توجه داشت كه با جوان بايد محتاطانه رفتار كرد. جوان امروز، زودرنج، كم تجربه درمسائل اجتماعي ، راحت‏ ‏طلب است . اين عوامل ، همان عوامل اساسي و بنيادين را تشكيل مي‏ ‏دهند. اما عوامل موضعي. بگذاريد بامثالي اين بحث را باز كنيم. تاريخ كشور مانشان داده كه هرگاه واقعاً مسائل «سياسي » تاحدودي با ثبات و روشن شده است، مردم به آينده اميدوارتر شده
    2
    ‏پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها
    ‏يكي از ابعاد بحران فرار مغزها، بعد اجتماعي و جامعه‏ ‏شناختي آن است. اينكه چه عوامل اجتماعي و فرهنگي باعث شده تا فرزندان مستعد اين آب و خاك احساس خطر نموده و از بيم آينده، راهي ديار غربت شوند، دكتر غلامعباس توسلي ، جامعه‏ ‏شناس و استاد دانشگاه تهران درمورد ريشه‏ ‏يابي علل مهاجرت مغزها به كشورهاي پيشرفته مي‏ ‏گويد: «اين عوامل را مي‏ ‏توان در دو دسته كلي : عوامل زيربنايي و عوامل موضعي و موقتي تقسيم‏ ‏بندي نمود، اين مهاجرتها تنها مختص ايران نيست. اصولاً كشورهاي توسعه‏ ‏نيافته، در حفظ «مغزها» و «متخصصان » خود ناتوان هستند و به عكس كشورهاي پيشرفته ، درجذب اين نيروها بسيار فعال . اين عوامل را مي‏ ‏توان از چند بعد اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي بررسي نمود. اول ، بعد سياسي. ملت ما و خصوصاً جوانان ايران تاكنون بارها ثابت كرده‏ ‏اند كه اگر احساس كنند دركارها و تصميم‏ ‏گيريها «مشاركت » دارند ، آن وقت حاضرند حتي از حق خودشان هم بگذرند، اما وقتي «مشاركت» نيست، اين نيروهاي جوان و پرانرژي احساس مي كنند دراينجا نيازي به آنها نيست . حس مي‏ ‏كنند دراينجا ملاك برتري «فكر، انديشه و تخصص» نيست! چرا؟ چون دراين كشورها بيشتر «روابط » سرنوشت‏ ‏ساز است نه «تخصص». البته اين افراد ممكن است بعدها در بخش خصوصي موفق شوند ، اما در جوامع درحال توسعه، به «خصوصي‏ ‏سازي» هم نمي توان اعتماد نمود. چرا كه به علت فشارهاي اقتصادي، هرآن، امكان ورشكستگي آنها وجود دارد. ما بايد يك بستر فرهنگي عظيمي را ايجاد كنيم كه فرد درآنجا ارضا شود. بايد راهها و منفذهايي را درنظر بگيريم كه اين جوانها، امكان حضور درمسائل فرهنگي را داشته باشند. اين امكان درايران باوجود شعارهايي كه داده مي‏ ‏شود، بسيار محدود است. از يك طرف بايد امكانات مهيا باشد و از سويي ديگر، محيط آماده باشد. از جانب ديگر در بررسي اين جوامع درمي‏ ‏يابيم كه در اين كشورها ، رقابتها اكثراً سالم نيست. همه درحال خط ونشان كشيدن براي هم و زيرپاي هم را خالي‏ ‏كردن هستند. دراين جوامع، شخص موفق به جاي تشويق، طرد مي‏ ‏شود. به قول معروف سكه‏ ‏هاي بد، سكه‏ ‏هاي خوب را از ميدان به در مي‏ ‏كنند. از سويي ديگر بايد توجه داشت كه با جوان بايد محتاطانه رفتار كرد. جوان امروز، زودرنج، كم تجربه درمسائل اجتماعي ، راحت‏ ‏طلب است . اين عوامل ، همان عوامل اساسي و بنيادين را تشكيل مي‏ ‏دهند. اما عوامل موضعي. بگذاريد بامثالي اين بحث را باز كنيم. تاريخ كشور مانشان داده كه هرگاه واقعاً مسائل «سياسي » تاحدودي با ثبات و روشن شده است، مردم به آينده اميدوارتر شده

     



    برچسب ها: تحقیق پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها 43 ص پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها 43 ص دانلود تحقیق پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها 43 ص پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها تحقیق پيامدهاي اجتماعي فرارمغزها
  • سوالات خود را درباره این فایل پرسیده، یا نظرات خود را جهت درج و نمایش بیان کنید.

  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی ثبت شده است.

درباره ما

تمام حقوق اين سايت محفوظ است. کپي برداري پيگرد قانوني دارد.

دیجیتال مارکتینگ   ثبت آگهی رایگان   ظروف مسی زنجان   خرید ساعت هوشمند