تحقیق توصیف و ویزگی های علم فقه ( ورد)

تحقیق توصیف و ویزگی های علم فقه ( ورد) - 2 ‏تعريف علم فقه \ ‏آوا : ‏اُ ل ِ ف ِقْه ْ ‏نوع لغت : ‏ترکيب اضافي ، اِ مرکب ‏علمي است که بدان استنبا...

کد فایل:11138
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
نوع فایل:تحقیق

تعداد مشاهده: 3819 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .DOC

تعداد صفحات: 102

حجم فایل:99 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 8,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 102 صفحه

     قسمتی از متن word (..DOC) : 
     

    2
    ‏تعريف علم فقه
    \
    ‏آوا : ‏اُ ل ِ ف ِقْه ْ
    ‏نوع لغت : ‏ترکيب اضافي ، اِ مرکب
    ‏علمي است که بدان استنباط احکام شرعي فرعي از ادله ‏اجمالي آنها شناخته ميشود. وموضوع آن ادله شرعي کلي است ، از اين نظر که چگونه از ‏آنها احکام شرعي استنباط ميشود. و مبادي آن از علوم عربي و بعضي از علوم شرعي مانند ‏اصول کلام و تفسيرو حديث و برخي از علوم عقلي گرفته شده است و غرض ازآن بدست آوردن ‏ملکه استنباط احکام شرعي و فرعي از ادله چهارگانه يعني کتاب و سنت و اجماع و قياس ‏است .و فايده آن استنباط اين احکام بر وجه صحت است . و بايد دانست که حوادث هرچند ‏بنفس خود بسبب انقضاي جهان تکليف متناهي باشند ولي به علت فزوني و عدم انقطاع حوادث ‏، احکام آنها را بطور جزئي نمي توان دانست . و چون براي هر يک از کردارهاي انسان از ‏قِبَل ِ شارع حکمي است وابسته و منوط به دليلي که بدان اختصاص دارد، از اينرو آنها ‏را قضايايي قرار داده اند که موضوعات آنها افعال مکلفان و محمولات آنها احکام شارع ‏است از قبيل وجوب و نظاير آن ، و علم متعلق بدان را که از اين ادله حاصل ميشود فقه ‏ناميدند، آنگاه در تفاصيل ادله و احکام و عموم يا شمول آنها درنگريستند و ديدند ‏ادله راجع به کتاب و سنت و اجماع و قياس و احکام راجع به وجوب و ندب و حرمت و کراهت ‏و اباحه است و در کيفيت استدلال بدين ادله بر اين احکام به اجمال و بي نگريستن به ‏تفاصيل آنها جز بر طريق تمثيل ، انديشيدند و درنتيجه قضايايي کلي بدست آوردند که به ‏کيفيت استدلال بدين ادله بر احکام به اجمال تعلق داشت و هم مربوط به بيان طرق و ‏شرايط آنها بود تا بتوان به وسيله همه اين قضايا به استنباط بسياري از اين احکام ‏جزئي ازادله تفصيلي آنها دست يافت ، آنگاه به ضبط آنها پرداختند و آنها را تدوين ‏کردند و از لواحق نيز بدانها افزودند و دانش متعلق به آنها را اصول فقه ‏ناميدند.
    ‏امام علاءالدين حنفي در کتاب ميزان الاصول گويد: بايد دانست که اصول ‏فقه فرعي براي اصول دين است و ضرورت چنين اقتضا مي کرد که تصنيف در آن برحسب اعتقاد ‏مصنف آن باشد و بيشتر تصانيف علم اصول فقه متعلق به اهل اعتزال و اهل حديث است که ‏دسته نخست در اصول و دسته دوم در فروع با ما مخالفند و بر تصانيف آنان نميتوان ‏اعتماد کرد. و تصانيف اصحاب ما دوقسم است ، قسمي در نهايت استواري و اتقان است از ‏اينرو که فراهم آورنده آن ، اصول و فروع را گرد آورده است مانند ماخذالشرع و کتاب ‏الجدل تاليف ماتريدي و مانند آن دو، و گونه ديگر در نهايت تحقيق در معاني وحسن ‏ترتيب است چون مصنف آن به استخراج فروع از ظواهر مسموع اهتمام ورزيده است . اما
    2
    ‏تعريف علم فقه
    \
    ‏آوا : ‏اُ ل ِ ف ِقْه ْ
    ‏نوع لغت : ‏ترکيب اضافي ، اِ مرکب
    ‏علمي است که بدان استنباط احکام شرعي فرعي از ادله ‏اجمالي آنها شناخته ميشود. وموضوع آن ادله شرعي کلي است ، از اين نظر که چگونه از ‏آنها احکام شرعي استنباط ميشود. و مبادي آن از علوم عربي و بعضي از علوم شرعي مانند ‏اصول کلام و تفسيرو حديث و برخي از علوم عقلي گرفته شده است و غرض ازآن بدست آوردن ‏ملکه استنباط احکام شرعي و فرعي از ادله چهارگانه يعني کتاب و سنت و اجماع و قياس ‏است .و فايده آن استنباط اين احکام بر وجه صحت است . و بايد دانست که حوادث هرچند ‏بنفس خود بسبب انقضاي جهان تکليف متناهي باشند ولي به علت فزوني و عدم انقطاع حوادث ‏، احکام آنها را بطور جزئي نمي توان دانست . و چون براي هر يک از کردارهاي انسان از ‏قِبَل ِ شارع حکمي است وابسته و منوط به دليلي که بدان اختصاص دارد، از اينرو آنها ‏را قضايايي قرار داده اند که موضوعات آنها افعال مکلفان و محمولات آنها احکام شارع ‏است از قبيل وجوب و نظاير آن ، و علم متعلق بدان را که از اين ادله حاصل ميشود فقه ‏ناميدند، آنگاه در تفاصيل ادله و احکام و عموم يا شمول آنها درنگريستند و ديدند ‏ادله راجع به کتاب و سنت و اجماع و قياس و احکام راجع به وجوب و ندب و حرمت و کراهت ‏و اباحه است و در کيفيت استدلال بدين ادله بر اين احکام به اجمال و بي نگريستن به ‏تفاصيل آنها جز بر طريق تمثيل ، انديشيدند و درنتيجه قضايايي کلي بدست آوردند که به ‏کيفيت استدلال بدين ادله بر احکام به اجمال تعلق داشت و هم مربوط به بيان طرق و ‏شرايط آنها بود تا بتوان به وسيله همه اين قضايا به استنباط بسياري از اين احکام ‏جزئي ازادله تفصيلي آنها دست يافت ، آنگاه به ضبط آنها پرداختند و آنها را تدوين ‏کردند و از لواحق نيز بدانها افزودند و دانش متعلق به آنها را اصول فقه ‏ناميدند.
    ‏امام علاءالدين حنفي در کتاب ميزان الاصول گويد: بايد دانست که اصول ‏فقه فرعي براي اصول دين است و ضرورت چنين اقتضا مي کرد که تصنيف در آن برحسب اعتقاد ‏مصنف آن باشد و بيشتر تصانيف علم اصول فقه متعلق به اهل اعتزال و اهل حديث است که ‏دسته نخست در اصول و دسته دوم در فروع با ما مخالفند و بر تصانيف آنان نميتوان ‏اعتماد کرد. و تصانيف اصحاب ما دوقسم است ، قسمي در نهايت استواري و اتقان است از ‏اينرو که فراهم آورنده آن ، اصول و فروع را گرد آورده است مانند ماخذالشرع و کتاب ‏الجدل تاليف ماتريدي و مانند آن دو، و گونه ديگر در نهايت تحقيق در معاني وحسن ‏ترتيب است چون مصنف آن به استخراج فروع از ظواهر مسموع اهتمام ورزيده است . اما
    2
    ‏تعريف علم فقه
    \
    ‏آوا : ‏اُ ل ِ ف ِقْه ْ
    ‏نوع لغت : ‏ترکيب اضافي ، اِ مرکب
    ‏علمي است که بدان استنباط احکام شرعي فرعي از ادله ‏اجمالي آنها شناخته ميشود. وموضوع آن ادله شرعي کلي است ، از اين نظر که چگونه از ‏آنها احکام شرعي استنباط ميشود. و مبادي آن از علوم عربي و بعضي از علوم شرعي مانند ‏اصول کلام و تفسيرو حديث و برخي از علوم عقلي گرفته شده است و غرض ازآن بدست آوردن ‏ملکه استنباط احکام شرعي و فرعي از ادله چهارگانه يعني کتاب و سنت و اجماع و قياس ‏است .و فايده آن استنباط اين احکام بر وجه صحت است . و بايد دانست که حوادث هرچند ‏بنفس خود بسبب انقضاي جهان تکليف متناهي باشند ولي به علت فزوني و عدم انقطاع حوادث ‏، احکام آنها را بطور جزئي نمي توان دانست . و چون براي هر يک از کردارهاي انسان از ‏قِبَل ِ شارع حکمي است وابسته و منوط به دليلي که بدان اختصاص دارد، از اينرو آنها ‏را قضايايي قرار داده اند که موضوعات آنها افعال مکلفان و محمولات آنها احکام شارع ‏است از قبيل وجوب و نظاير آن ، و علم متعلق بدان را که از اين ادله حاصل ميشود فقه ‏ناميدند، آنگاه در تفاصيل ادله و احکام و عموم يا شمول آنها درنگريستند و ديدند ‏ادله راجع به کتاب و سنت و اجماع و قياس و احکام راجع به وجوب و ندب و حرمت و کراهت ‏و اباحه است و در کيفيت استدلال بدين ادله بر اين احکام به اجمال و بي نگريستن به ‏تفاصيل آنها جز بر طريق تمثيل ، انديشيدند و درنتيجه قضايايي کلي بدست آوردند که به ‏کيفيت استدلال بدين ادله بر احکام به اجمال تعلق داشت و هم مربوط به بيان طرق و ‏شرايط آنها بود تا بتوان به وسيله همه اين قضايا به استنباط بسياري از اين احکام ‏جزئي ازادله تفصيلي آنها دست يافت ، آنگاه به ضبط آنها پرداختند و آنها را تدوين ‏کردند و از لواحق نيز بدانها افزودند و دانش متعلق به آنها را اصول فقه ‏ناميدند.
    ‏امام علاءالدين حنفي در کتاب ميزان الاصول گويد: بايد دانست که اصول ‏فقه فرعي براي اصول دين است و ضرورت چنين اقتضا مي کرد که تصنيف در آن برحسب اعتقاد ‏مصنف آن باشد و بيشتر تصانيف علم اصول فقه متعلق به اهل اعتزال و اهل حديث است که ‏دسته نخست در اصول و دسته دوم در فروع با ما مخالفند و بر تصانيف آنان نميتوان ‏اعتماد کرد. و تصانيف اصحاب ما دوقسم است ، قسمي در نهايت استواري و اتقان است از ‏اينرو که فراهم آورنده آن ، اصول و فروع را گرد آورده است مانند ماخذالشرع و کتاب ‏الجدل تاليف ماتريدي و مانند آن دو، و گونه ديگر در نهايت تحقيق در معاني وحسن ‏ترتيب است چون مصنف آن به استخراج فروع از ظواهر مسموع اهتمام ورزيده است . اما
    2
    ‏تعريف علم فقه
    \
    ‏آوا : ‏اُ ل ِ ف ِقْه ْ
    ‏نوع لغت : ‏ترکيب اضافي ، اِ مرکب
    ‏علمي است که بدان استنباط احکام شرعي فرعي از ادله ‏اجمالي آنها شناخته ميشود. وموضوع آن ادله شرعي کلي است ، از اين نظر که چگونه از ‏آنها احکام شرعي استنباط ميشود. و مبادي آن از علوم عربي و بعضي از علوم شرعي مانند ‏اصول کلام و تفسيرو حديث و برخي از علوم عقلي گرفته شده است و غرض ازآن بدست آوردن ‏ملکه استنباط احکام شرعي و فرعي از ادله چهارگانه يعني کتاب و سنت و اجماع و قياس ‏است .و فايده آن استنباط اين احکام بر وجه صحت است . و بايد دانست که حوادث هرچند ‏بنفس خود بسبب انقضاي جهان تکليف متناهي باشند ولي به علت فزوني و عدم انقطاع حوادث ‏، احکام آنها را بطور جزئي نمي توان دانست . و چون براي هر يک از کردارهاي انسان از ‏قِبَل ِ شارع حکمي است وابسته و منوط به دليلي که بدان اختصاص دارد، از اينرو آنها ‏را قضايايي قرار داده اند که موضوعات آنها افعال مکلفان و محمولات آنها احکام شارع ‏است از قبيل وجوب و نظاير آن ، و علم متعلق بدان را که از اين ادله حاصل ميشود فقه ‏ناميدند، آنگاه در تفاصيل ادله و احکام و عموم يا شمول آنها درنگريستند و ديدند ‏ادله راجع به کتاب و سنت و اجماع و قياس و احکام راجع به وجوب و ندب و حرمت و کراهت ‏و اباحه است و در کيفيت استدلال بدين ادله بر اين احکام به اجمال و بي نگريستن به ‏تفاصيل آنها جز بر طريق تمثيل ، انديشيدند و درنتيجه قضايايي کلي بدست آوردند که به ‏کيفيت استدلال بدين ادله بر احکام به اجمال تعلق داشت و هم مربوط به بيان طرق و ‏شرايط آنها بود تا بتوان به وسيله همه اين قضايا به استنباط بسياري از اين احکام ‏جزئي ازادله تفصيلي آنها دست يافت ، آنگاه به ضبط آنها پرداختند و آنها را تدوين ‏کردند و از لواحق نيز بدانها افزودند و دانش متعلق به آنها را اصول فقه ‏ناميدند.
    ‏امام علاءالدين حنفي در کتاب ميزان الاصول گويد: بايد دانست که اصول ‏فقه فرعي براي اصول دين است و ضرورت چنين اقتضا مي کرد که تصنيف در آن برحسب اعتقاد ‏مصنف آن باشد و بيشتر تصانيف علم اصول فقه متعلق به اهل اعتزال و اهل حديث است که ‏دسته نخست در اصول و دسته دوم در فروع با ما مخالفند و بر تصانيف آنان نميتوان ‏اعتماد کرد. و تصانيف اصحاب ما دوقسم است ، قسمي در نهايت استواري و اتقان است از ‏اينرو که فراهم آورنده آن ، اصول و فروع را گرد آورده است مانند ماخذالشرع و کتاب ‏الجدل تاليف ماتريدي و مانند آن دو، و گونه ديگر در نهايت تحقيق در معاني وحسن ‏ترتيب است چون مصنف آن به استخراج فروع از ظواهر مسموع اهتمام ورزيده است . اما

     



    برچسب ها: تحقیق توصیف و ویزگی های علم فقه ( ورد) توصیف و ویزگی های علم فقه دانلود تحقیق توصیف و ویزگی های علم فقه ( ورد) توصیف ویزگی های علم فقه تحقیق توصیف ویزگی ورد)
  • سوالات خود را درباره این فایل پرسیده، یا نظرات خود را جهت درج و نمایش بیان کنید.

  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی ثبت شده است.

درباره ما

تمام حقوق اين سايت محفوظ است. کپي برداري پيگرد قانوني دارد.

دیجیتال مارکتینگ   ثبت آگهی رایگان   ظروف مسی زنجان   خرید ساعت هوشمند