لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آیه 41
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ
کافران را به نشان صورتشان می شناسند و از موی جلو سر و پاهايشان میگيرند .
تفسیر نمونه آیه
گنهكاران از سيمايشان شناخته مى شوند! در تعقيب آيات گذشته كه بعضى از حوادث رستاخيز را بازگو مى كرد، اين آيات همچنان ادامه همان بحث و ذكر خصوصيات ديگرى از صحنه قيامت ، و چگونگى حساب ، و مجازات ، و كيفر است . نخست مى فرمايد: ((هنگامى كه آسمان شكافته شود، و همانند روغن مذاب گلگون گردد، حوادث هولناكى واقع مى شود كه هيچكس را ياراى تحمل آن نيست )) (فاذا انشقت السماء فكانت وردة كالدهان ). از مجموع آيات ((قيامت )) به خوبى استفاده مى شود كه در آن روز نظام كنونى جهان به كلى در هم مى ريزد، و حوادث بسيار هول انگيز در سرتاسر عالم رخ مى دهد، كواكب و سيارات و زمين و آسمان دگرگون مى شوند، و مسائلى كه تصور آن امروز براى ما مشكل است واقع مى گردد، و از جمله چيزى است كه در آيه فوق آمده است كه كرات آسمانى از هم مى شكافد و به رنگ سرخ و به صورت مذاب همچون روغن در مى آيد. ((وردة )) و ((ورد)) به معنى ((گل )) است و از آنجا كه گلها غالبا سرخ رنگند معنى سرخ را در اينجا تداعى مى كند. اين واژه به معنى اسبهاى سرخ رنگ نيز آمده ، و از آنجا كه اينگونه اسبها در فصول سال تغيير رنگ مى دهند در فصل بهار كمى زرد رنگ و در فصل زمستان سرخ رنگ ، و در شدت سرما تيره رنگ مى شوند، دگرگونيهائى كه صحنه آسمان در قيامت پيدا مى كند به آن تشبيه شده است كه گاه همچون شعله آتش سرخ و سوزان ، و گاه زرد رنگ ، و گاه سياه دودآلود و تيره و تار مى شود. ((دهان )) (بر وزن كتاب ) به معنى روغن مذاب ، و گاه به معنى دردى است كه در روغن ته نشين مى كند، و غالبا رنگهاى مختلفى دارد. اين تشبيه ممكن است از اين نظر باشد كه رنگ آسمان به صورت روغن مذاب گلگون در مى آيد، و يا اشاره به ذوب شدن كرات آسمانى ، و يا رنگهاى مختلف آن بوده باشد بعضى دهان را به معنى ((چرم سرخ رنگ )) نيز تفسير كرده اند، و در هر صورت اين تشبيهات تنها مى تواند شبحى از آن صحنه هولناك را مجسم سازد، چرا كه در واقع شباهتى به هيچ حادثه اى از حوادث اين دنيا ندارد، و صحنه هائى است كه تا كسى نبيند نمى داند. و از آنجا كه اعلام وقوع اين حوادث هولناك در صحنه قيامت ، و يا قبل از آن هشدارى است به همه مجرمان و مؤ منان ، و لطفى است از الطاف الهى ، بعد از آن همان جمله سابق را تكرار فرموده ، مى گويد: ((كدامين نعمت از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد))؟! (فباى آلاء ربكما تكذبان ). در آيه بعد، از حوادث تكوينى قيامت ، به وضع انسان گنهكار در آن روز، پرداخته ، مى افزايد: ((در آن روز هيچ كس از انس و جن از گناهش پرسش نمى شود)) (فيومئذ لا يساءل عن ذنبه انس و لا جان ). چرا سؤ ال نمى كنند؟ براى اينكه همه چيز در آن روز آشكار است ، يوم البروز است ، و در چهره انسانها همه چيز خوانده مى شود. ممكن است تصور شود كه اين آيه با آياتى كه تصريح و تاءكيد بر مساءله سؤ ال از بندگان در قيامت مى كند تضاد دارد، مانند ((آيه 24 صافات )) و قفوهم انهم مسئولون : ((آنها را متوقف سازيد كه بايد از آنها سؤ ال شود)) و آيه 92 - 93 سوره حجر فو ربك لنسئلنهم اجمعين عما كانوا يعملون : ((به پروردگارت سوگند كه از همه آنها سؤ ال مى كنيم از كارهائى كه انجام مى دادند)). ولى با توجه به يك نكته اين مشكل حل مى شود و آن اينكه قيامت يكروز بسيار طولانى است ، و انسان از مواقف و گذرگاهاى متعددى بايد بگذرد و در هر صحنه و موقفى بايد مدتى بايستد، طبق بعضى از روايات اين مواقف پنجاه موقف است ، در بعضى از اين مواقف مطلقا سؤ الى نمى شود، بلكه ((رنگ رخساره خبر مى دهد از سر درون )) چنانكه در آيات بعد خواهد آمد. و در بعضى از مواقف مهر بر دهان انسان گذارده مى شود و اعضاى بدن به شهادت برمى خيزند. در بعضى از انسانها دقيقا پرسش مى شود. و در بعضى ديگر انسانها به جدال و دفاع و مخاصمه برمى خيزند خلاصه هر صحنه اى شرايطى دارد و هر صحنه از صحنه ديگر خوفناكتر است . و باز در تعقيب آن همگان را مخاطب ساخته مى گويد ((كدامين نعمت از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد))؟! (فباى آلاء ربكما تكذبان ). آرى در آن روز سؤ ال نمى شود، ((بلكه مجرمان با قيافه هايشان شناخته مى شوند)) (يعرف المجرمون بسيماهم ). گروهى داراى چهره هاى بشاش نورانى و درخشانند كه بيانگر ايمان و عمل صالح آنهاست ، و گروهى ديگر صورتهائى سياه و تاريك و زشت و عبوس دارند كه نشانه كفر و گناه آنهاست ، چنانكه در آيات 39 تا 41 سوره عبس مى خوانيم : ((وجوه يومئذ مسفرة ضاحكة مستبشره و وجوه يومئذ عليها غبرة ترهقها قترة )): ((در آن روز چهره هائى درخشان و نورانيند، و چهره هائى تاريك ، كه سياهى مخصوصى آنرا پوشانيده )). سپس مى افزايد: ((آنگاه آنها را با موهاى پيش سر، و پاهايشان مى گيرند، و به دوزخ مى افكنند))! (فيؤ خذ بالنواصى و الاقدام ). ((نواحى )) جمع ((ناحيه )) چنانكه راغب در مفردات مى گويد: در اصل به معنى موهاى پيش سر و از ماده ((نصاء)) (بر وزن نصر) به معنى اتصال و پيوستگى است ، و ((اخذ به ناصيه )) به معنى گرفتن موى پيش سر است ، و گ
اه كنايه از غلبه كامل بر چيزى مى آيد. ((اقدام )) جمع ((قدم )) به معنى پاها است . گرفتن مجرمان با موى پيش سر، و پاها، ممكن است به معنى حقيقى آن باشد كه ماءموران عذاب اين دو را مى گيرند و آنها را از زمين برداشته ، با نهايت ذلت به دوزخ مى افكنند، و يا كنايه از نهايت ضعف و ناتوانى آنها در چنگال ماءموران عذاب الهى است ، كه اين گروه را با خوارى تمام به دوزخ مى برند، و چه صحنه دردناك و وحشتناكى است آن صحنه ؟ باز از آنجا كه يادآورى اين مسائل در زمينه معاد هشدار و لطفى است به همگان مى افزايد: ((كدامين نعمت از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد))؟! (فباى آلاء ربكما تكذبان ).
تفسیر المیزان آیه
مجرمين از چهرهشان شناخته مىشوند، و موى سر و پاهايشان را مىگيرند و در آتش مىافكنند
اين آيه در مقام پاسخ از پرسشى تقديرى است، گويا كسى مىپرسد: خوب وقتى از گناهشان پرسش نمىشوند پس از كجا معلوم مىشود گنهكارند؟. " فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ"- اين جمله به خاطر اينكه حرف" فاء" بر سرش در آمده، فرع و نتيجه شناسايى مذكور است، و كلمه" نواصى" جمع ناصيه است، كه به معناى موى جلو سر است، و كلمه" اقدام" جمع قدم است، و جمله" بالنواصى" نائب فاعل جمله" يؤخذ" است، معناى تحت اللفظى آن" موى جلو سرها گرفته مىشود" است. و معناى آيه اين است كه: احدى از گناهش پرسش نمىشود- مجرمين با علامتى كه در چهرههاشان نمودار مىگردد شناخته مىشوند، در نتيجه موى جلو سرشان و پاهايشان را مىگيرند و در آتش مىاندازند
.
آیه 43
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ
اين همان جهنمی است که مجرمان دروغش می پنداشتند .
برچسب ها:
تحقیق تفسیر 11 ص ( ورد) تفسیر 11 ص دانلود تحقیق تفسیر 11 ص ( ورد) تفسیر تحقیق تفسیر ورد)