لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمهاي بر پيشينه تاريخي باغ ايراني
انسان كاشف طبيعت و عامل برقراري تداوم و پايداري بقاء و عاملي در تجلي امكانات و استعدادهاي نهاني طبيعت شناخته شده و اوست كه با تصور در طبيعت، رزاهاي نهاني خود را آشكار ساخته و گهگاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زيبايي، صفا و صميمت ميتراود. در اين فلسفه روابط انسان و طبيعت به صورت يكپارچه مشاهده ميشود و انسان نه جزئي جداشدني از طبيعت و نه حاكم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهاي تزئيني ايران خواه از زمان هخامنشيان و خواه از زمان سامانيان و دورة اسلامي، هميشه سرشار از احترام و علاقه به طبيعت است.
طبيعت كليت و مظهر تجلي وجود است، مقام خاص و مقدسي دارد و در آن همه چيز در حالت نظم و تعادل قرار دارد. در باغ ـ اين طبيعت از پيش انديشيده ـرابطه انسان و طبيعت در نهايت هماهنگي است. باغ به كمك اشكال منظم هندسي، رابطه ميان طبيعت و دنياي دروني تصور ميشود. باغ مفهوم عرفاني و مذهبي طبيعت و نظم جهاني را منعكس و مفاهيم فضاها را مطرح ميكند.
در باغ، خواه طبيعي و خواه ساخته دست انسان، آدمي با محيط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبيعت در همسويي كامل بودند. زمين وحشي و عقيم. در باغ به كمال مقدر خويش دست مي يافت. قرآن كريم در آيههاي متعددي، خوشيهاي بهشت را توصيف ميكند. شادي و لذت عميق كساني را كه به خداي خويش ايمان آوردند و سرانجام آرامش، بركت و آسايش يافتند و براي هميشه در باغهايي جاي گرفتند كه آب از زير آنها جاري است؟ در سايههاي خنك و براي هميشه، آراسته به چشمههاي سرشار.
باغ، ايراني نه تنها جاي امن و آرام كه در عين حال جايي است براي تفكر آرام يا مذاكرات فلسفي. جايي است براي تأمل و تحقيق، جايي كه روح خسته آدمي ميتواند تازه شود و آرامش يابد و منظرههاي تازه بر او مكشوف گردد. آرمان باغ بسيار نيرومند و با دوام بود. هر شهر و هر قصري باغهايي داشت كه بسياري از آنها عمومي بودند. همه آنها براي مراسم نوروز باز بودند. كلاريخو توصيف ميكند كه جادههاي زيبا داراي محوطههاي باز بودند به صورت چهارراههاي بزرگي كه در ميان آنها، آبنمايي براي نوشيدن آب وجود داشت و ميدان مركزي يك پارك بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبريزي بلند با آلاچيق پوشيده از ياسمن و گلسرخ.
بيشك آرمان باغ در همه هنرها به طور كامل نفوذ كرده به فرشهاي بزرگ، همه آفرينشهاي شاعرانه و مجسمكننده گل و گياه كامل بهشت است. نيلوفر آبي در سراسر اعصار و در تمامي آسيا يك نماد مقدس آسماني بود. آرايش معماري در سراسر اعصار منحصر به گل و گياه بوده و ميباشد.
تاريخچه باغ ايراني
باغ ايراني بيشتر حاكي از نيازهاي روحي و كمتر متناسب با نيزهاي آب قابل سنجش است. از زمانهاي قديم بخش اساسي از زندگي ايران و معماري آن بوده و در موجوديت آتشكدههاي بزرگ و تقويت نمادين آنها، سهم داشته است. از زمان سومريان، باغ، معبد و قصر سلطنتي را احاطه ميكرد. بيشك باغ در چنين اقليم خشكي همه چيز از آسايش و زيبايي داشت تا عرضه كند. ولي هنگاميكه مبارزه به خاطر زنده ماندن بيش از لذت شخصي اهميت داشت. اين يك موضوع فرعي بود. از آنجا كه همه چيز را از مشيت خداوند ميدانستند.
دعا ضرورت داشت. تصور ميشد مطمئنترين راه جلب توجه جادوي است: ايجاد فضايي هرچه شبيهتر به آنچه مورد نياز است و تشويق به تقليد از آن ـ در مقياس بسيار وسيعتر. به عنوان مثال، ايجاد باغي در كنار يك معبر يا كاخ ممكن است قادر مطلق را به تكميل تلاش كوچك انسان در راه آباداني زمين تشويق كند
.
زندگي در ايران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلي زندگي است. ايرانيان به منظور بهرهگيري نسبي از منابع آب، با قدرت تخيل و ابداع، چاره انديشي كرده بودند و كاريزهايي عميق كه از ٨٠ الي ١٦٠ كيلومتر طول داشتند. حفر مينمودند. حتي در ٣٥٠٠ سال پيش از ميلاد، آرايش سفال پيش از تاريخ، علاقه شديد به آب و حاصلخيزي را نشان ميدهد. اين نقش هاي كهن، همه عناصر آن را به صورت واقعي يا نمادي، ثبت كردهاند : كوه، ابر، بركه، جنگل، پرندگان آبي و درختان كه هدف عمده از آنها دريافت پاسخ مساعد از قدرتهاي آسماني بود. در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ ديده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر يك از چهارگوشه. در مفرغهاي لرستان (حدود ١٠٠٠ قبل از ميلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسيم كردهاند كه مطلوبترين منظره در يك سرزمين خشك است. پس از آب، درختان مهمترين نقش را در شكلگيري باغ ايراني دارند. ايرانيان قديم معتقد به فرشته مقدسي بودند به نام (اوروزا) كه صدمه زدن به گل و گياه، موجب ناراحتي و خشم او ميشد.
كوروش كبير در سارد، باغ بزرگي ساخته و به دست خود در آن درخت كاشته شد. گزنفون yenophon در كتاب خود به نام (اكونوميگوس) نقل كرده است كه كوروش شخصاًُ ليزاندر را به تماشاي باغ خود در سارد برده است كه: ليزاندر از مشاهدة زيبايي درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقيم بودن رديفها و زاويهها و روايح معطر و متعددي كه هنگام گردش به مشام آن دو مي رسيده، تحسين و تمجيد ميكند.
باغهاي هخامنشي داراي طرحهاي مستطيل دقيق با خيابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههاي به جا مانده از دوران هخامنشي با درختان راست قامت، به خوبي اهميت باغ در ميان ايرانيان و نيز نظم هندسي موجود در باغهاي ايراني را نشان ميدهند.
باغ در عصر شاهنشاهي ساسانيان نيز بر پايه اصول گذشته شكل ميگيرد: تركيب هندسي منظم، ميان اسة اصلي، خيابانهاي عمود برهم و كرتهاي راست گوشه، باغها بسيار وسيع بودند و با دقت طراحي و مراقبت ميشدند: گاه نزديك به ٢٥ كيلومتر مربع مساحت داشتند. باغي كه توسط خسروپرويز پس از هفت سال كار ايجاد شد، اصلاحي جسورانه و زيبا در محيط بود.
در دوران اسلامي، باغهاي انبوهي كاخ را احاطه ميكرد و از لحاظ معماري به صورت بخشي از آن در نظرگرفته ميشد، به صورتي كه باغ تمامي جوانب اصلي بنا را به صورت قرينه فرا ميگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطيلي تقسيم ميشد كه از ميان آنها جويهاي كوچكي ميگذشت . اين باغها به پيروي از پيشينيان ايراني ساخته ميشدند. از همان سدههاي نخستين هجري، باغسازي به شيوة ايراني به فراسوي مرزها ميرود و به مرور زمان گسترة خود را وسيعتر ميكند. باغهاي زيباي آندلسي (الحمرا) و باغهاي باربري كشمير نمونههايي از باغهايي هستند كه تحت تأثير باغسازي ايراني شكل گرفتند. شيوة باغسازي در كشورهاي شرقي از باغسازي ايران الهام گرفته است.
بابرشاه از شاهان مغولي حاكم بر هند شيوة باغآرايي ايراني را به سرزمين هند برد و باغهايي در آگرا واقع در شمال هند احداث كرد كه معدودي از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگير يكي از جانشينان وي چندين باغ در منطقه كشمير ايجاد نمود.
در كتاب تاريخ تمدن ـ عصر ايمان ـ ويل دورانت آمده كه باغ به سبك ايراني مورد تقليد ساير ملل نيز قرار گرفت و هم در بين اعراب و مسلمين و هم در هندوستان رواج يافته است و در قرون وسطي موجب الهام اروپائيان گرديده است. در اروپاي قرون وسطايي كه در شهرها به باغ عمومي و فضاي سبز مفهومي نداشت، بيشتر شهرهاي ايران در محاصرة باغهاي سرسبز و انبوه كه پناهگاهي براي آسايش ساكنان آنها بوده است و از نظر زيبايي، طراوت و داشتن باغهاي بزرگ و بيشمار در دنياي آنروز به خود ميباليدهاند.
باغ ايراني، نقش زيبا و دل انگيز و رازآميزي از جهان نگري ايراني است. باغ در فرهنگ كهن ومعنوي ما، تجليگاه يكي از دلنشين ترين و چشم اندازهاي پيوستگي و ارتباط بين انسان و طبيعت است. ارتباطي كه از منظر و ديدگاه عارفانه نگرش ايرانيان به جهان هستي مايه مي گيرد. بنابر اين باغ ايراني بخشي از هويت فرهنگي ايران زمين است.
باغ ايراني حاصل شعور و ذوق آفريني آرماني مردمي است كه با شعور مكاشفه در پي وحدت
درون و برون هستند. پس باغ تظاهر عالي ترين مرتبه تعالي و يگانگي حس و حال دروني و بيروني ماست و نماد شادي و طراوت روح و جان ما محسوب مي شود. باغ در تفكرات ايراني مي تواند تمثيل قطعه اي از بهشت، باغ بهشت ، باشد. بهشتي كه از اسطوره هاي كهن ديني و اديان آسماني متولد شده است.
ايجاد مكان و فضاي بهشت گونه در باغ سازي نخستين انگيزه ايرانيان در طراحي پرديس ها
محسوب مي شود، فضايي كه با گل و گياه و درخت و سبزه و آب سرشار از شادابي و احساس زندگي و زنده بودن است. باغ در ادبيات عرفاني و كلاسيك ايران نيز جايگاه و منزلتي رويايي و آسماني داشته و تمثيل مكاني فرح بخش و روح بخش و پر طراوت براي زيستن آدمي است و سرانجام باغ ايراني مكاني بي انتهاست براي انديشيدن و مكاشفه.
مينياتور و باغ ملكوت
مينياتور ايراني عالم خيال ناب است. جادوي جاودانه نقش و رنگ است. افسون قلم است بر
پرنيان كاغذ. دريچه اي است گشوده به باغ هاي بي انتهاي خيال. مكاشفه حس و حال
هنرمند است براي درك و شهود معنويت ناپيدا و رازآميز جهان هستي. و سرانجام مينياتور
ايراني ذات انديشه هاي پاك و عارفانه انساني است كه توانسته است بينش معنوي و اشراق
انديشه را به نمايش در آورد. پس مينياتور يعني انعكاس شگفت انگيز و سكرآور عوالم (لاهوتي
و ناسوتي) بر صفحه اي كوچك و كمترين فضاي ممكن.
اما جايگاه و نقش باغ در تركيب مينياتورهاي ايراني به مثابه اصلي ترين عنصر بصري در
ساختار و كليت اين هنر مي تواند مورد ارزيابي قرار گيرد. در نگاه نخستين به يك مينياتور با طبيعت دلنشيني روبه رو هستيم كه هنرمند با شيوه اي نمادين از اجزايي همچون كوه و صخره، ابر و آسمان، درخت و درختچه(سرو - چنار)، بوته ها و شكوفه هاي الوان با ظرافت و زيبايي تمام، ترسيم كرده است تا محيطي شاداب و لطيف وشاعرانه را براي بيننده فراهم سازد. براي نمايش طبيعتي چنين زيبا و رؤيايي ، نگارگران ما از حداكثر خلاقيت و مهارت خود بهره مي گيرندتا با استقرار صحيح و اصولي اين عناصر، باغي بهشت گونه بيافرينند در خور ادراك معنوي.
سابقه چنين تفكري (ايجاد عالم ملكوتي) از زمانهاي كهن همراه اسطوره ها و اديان
آسماني وارد تفكر فلسفي ما شده و بخشي از فرهنگ هنري ما را شكل داده است. اين سنت و
اعتقاد ديني در طي تاريخ به يك نظام قابل قبول در باغ سازي و باغ آرايي نگارگري تبديل شده است. از سوي ديگر گل و گياه و طبيعت به عنوان عناصر اساسي و تزييني اجتناب ناپذير همواره در هنر مينياتور موقعيت خود را حفظ كرده اند.
در نگاه دوم مي بينيم كه باغ در مينياتور ايراني تأكيدي است بر ستايش طبيعت زيبا (گل
و گياه و طبيعت) در فضاهاي كوچك مينياتوري با در نظر گرفتن باورها و اسطوره ها و تفكرات ديني و معنوي در واقع تمثيل بهشت است. اين باغ زماني در قالي هاي ايراني نمايان مي شود و زماني ديگر در نقوش اسليمي و ختايي و گل هاي شاه عباسي كاشي ها، و گاه در گچبريهايي كه با نظم خاص چيده شده اند. به هر تقدير كشف زيباشناسي مينياتور قبل از هر عنصر تعيين كننده به شكوه ((باغ)) باز مي گردد. و نهايتاً به نوعي همگامي با طبيعت و مضمون و محتواي ادبي و شاعرانه كمك مي كند.
وجود طيف هاي رنگي و استفاده از رنگ هاي شاد و متضاد در آفرينش چنين فضايي حاصل ذوق و مهارت خوب هنرمندان است. صحنه پردازي بسيار رؤيايي و دل انگيز در كل فضاي مينياتور بدون دخالت نماها و منظرهاي علمي به گونه اي معنويت هنر ايراني ختم مي شود.
نكته قابل توجه در ترسيم باغ اين است كه هر چند كه طبيعت در مينياتور ايراني تقليد صرف نيست و هنرمند مي كوشد تا برداشتي متفاوت از عناصر طبيعي را در نقاشي خود متجلي سازد اما دريافت بيننده از اين باغ و فضا به برداشتي كاملاً طبيعي و تاثيرگذار است. همان نشاطي كه از ديدن باغ طبيعي به ما دست مي دهد ديدن باغ مينياتور براي بيننده پديد مي آورد.
در اين جا ديگر باغ درمينياتور مظهر زندگي و جاودانگي است و زيستن بي حضور باغ حياتي بي معني است . يعني حذف طبيعت از حيات . طبيعتي كه سرشار از روح معنويت و صفاست. پس باغ پيوند ميان سرشت طبيعي و معنوي ايرانيان با جهان محسوس و مادي است. هنرمندان ايراني با زيبايي تمام توانسته اند اين پيوند و ارتباط ميان دل و درون و جهان بيروني را برقرار سازند.
كلام آخر اين كه باغ ايراني ((باغ آرزوهاست))، نمايش نمادين و تمثيلي يك مكان رازآميز برداشتي ماهرانه از طبيعت خدا براي آفريدن طبيعتي ديگر براي خلق خدا.
نمايش و توصيف باغ در يك مينياتور
مينياتور ((مجلس مباحثه)) داراي هفده صورت يا چهره (هفده پرسوناژ)، بر اساس مكتب هرات. اثر استاد حسين صفوي، سال 1320 شمسي.
در اين اثر زيبا و خيال انگيز، هنرمند سعي كرده است تا اصول و ويژگي هاي مكتب هرات را به دقت مورد نظر قرار دهد. اجراي دقيق معماري ساختمان يا كوشك با تمام جزئيات و ريزه كاري ها توسط هنرمند بيانگر توانمندي هنري اوست.
استفاده از نقوش بسيار جذاب و دلنشين براي ساخت و ساز كاشي ها و به كارگيري نقوش كره (مشبك) در تعبيه در و پنجره ها با طراحي بسيار عالي و در خور توجه صورت گرفته است. هنرمند در جاي جاي ساختمان به ويژه در كتيبه درها و كاشي ها از نقوش سنتي و تزييني كاملاً بهره برده است. رنگ بندي استادانه و پخته و بغايت در كاربرد رنگ ها و بالاخره تركيب رنگ هاي متضاد اصل انكارناپذير در آراستن باغ مينياتور است. درهاي ورودي و پنجره ها با نقوش خاتم نقاشي شده اند و هنرمند از هنر تشعير در القاء ظرافت هاي خاص مينياتور بهره گرفته است.
برچسب ها:
تحقیق باغ اصفهان 40 ص باغ اصفهان 40 ص دانلود تحقیق باغ اصفهان 40 ص باغ اصفهان تحقیق اصفهان