لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اقسام توحيد
1ـ توحيد ذاتي: يعني براي خداوند شبيه و مانندي وجود ندارد: اخلاص 4ـ1
2ـ توحيد صفاتي: يعني صفات خدوند مانند علم و قدرت و حيات عين ذات اوست:
فاطُِرالسَّمواتِ وَ الاْرضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجًا وَ مِنَ اْلَاَنعامِ اَزْواجًا يَذْرَوُم فيه ِلَيسَ كَمِثِلِهَ شَيٌ وَ هُوالسَّميعٌ البَصيٌر.(شوري ايه11)
خدا آفريننده زمين واسمانها براي شماآدميان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار دادونيزچهارپايان راجفت (نروماده)آفريدتابه اين
(تدبير)ازدواج شماراخلق بيشمار كند.آن خداي يكتارا هيچ مثل ومانندي نيست واو شنوا وبيناست.
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد اللهُ الصَمَد لَم يَلِد وَ لَم يوُلَد وَ لَم يَكُنْ لَهُ كُفُوَاً اَحَد
(اي رسول ما به خلق) بگو او خداي يكتاست. آن خدايي كه از همه بينياز و همه عالم به او نيازمند است. نه كسي فرزند او و نه او فرزند كسي است. و نه هيچكس مثل و همتاي اوست.
3ـ توحيد عبادي: يعني كسي كه به جز خداوند شايسته پرستش نيست:
وَ ما اَرسَلنا مِنْ قَبلِكَ مِن رَسولٍ اِلّا نوحي اِلَيْه اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنا فَاعْبُدوُنِ (الانبياء آيه25)
و ماهيچ رسولي را به رسالت نفرستاديم جز آنكه به او وحي كريم كه به جز من خدايي نيست تنها مرا به يكتايي پرستش كنيد بس)
4ـ توحيد افعالي: يعني تمام كارها در جهان هستي به اذن خداوندصورت ميگيرد كه اين قسم از توحيد بر دو قسم است.
1ـ توحيد خالقيّت: يعني آفريننده همه موجودات خداوند است:
يا اَيُّها النّاسُ اذْكُروُا نِعْمَتَاللهِ عَلَيكُم هَلْ مِن خالِقٍ غَيرُاللهِ يَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنَّ تُؤفَكونَ (فاطر آيه 3)
اي مردم متذكر شويد كه چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود آيا جز خدا آفريننده هست كه از آسمان و زمين به شما روزي دهد هرگز جز خداي يكتا خدايي نيست پس اي مشركان چگونه از درگاه حق رو به بتان باطل ميآوريد.
ذ'لِكُمُ اللهُ رَبُّكُم لا اِلهَ اِلّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ يُدرِكُ الاَبصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ (انعام آيه 102)
اين است وصف پرئردگار يكتاي شما كه ز او هيچ خدايي نيست و آفريننده هر چيز اوست پس او را پرستش كنيد كه نگهان همه موجودات است.
2ـ توحيد ربوبي: يعني اداره و تدبير جهان خلقت با خداوند است:
قُلْ اَغَيرَاللهِ اَبْغي رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ اَلّا عَلَيها وَ لا تَزِرُوازِرَةٌ وِزرَ اُخر'ي ثُمَّ الي رَبِّكُمْ مَرجِعُكُم فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم فيه تَختَلِفونَ (انعام آيه 164)
بگو اي پيغمبر آيا من كسي غير خدا را به ربوبيت گزينم؟ در صورتي كه خدا رب همه موجودات است و هيچكس چيزي ندوخت مگر خود و هيچ نفسي بار ديگري را بر دوش نگيرد (و پس از انتقال از اين جهان) بازگشت همه شما به سوي خداست او شما را به آنچه خلاف در آن كرديد آگاه خواهدساخت.
قُل مَنْ يَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ اَمَّن يَملِكُ السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ مَن يُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتَ وَ يُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ وَ مَن يُدَبِّرُ فَسَيَقُولونَ اللهُ فَقُل اَفَلا تَتَّقونَ (يونس آيه 31)
اي رسول ما به مشركان را بگو كيست از آسمان و زمين به شما روزي ميدهد و كيست به شما چشم و گوش عطاميكند و كيست از مرده زنده و از زنده مرده برميانگيزد و كيست كه فرمانش عالم آفرينش را منظم ميدارد تا همه مشركان معترف شده و گويند قادر بر اين امور تنها خداي يكتاست پس به آنها بگو چرا خداترس نميشويد.
انواع توحيد:
توحيد به دوقسم است، توحيد ربوبيت و توحيد الوهيت: توحيد در شناخت و اثبات، كه به آن توحيد ربوبيت نيز گفته شده، عبارت است از اقرار به آفريننده و تنها دانستن الله(ج) در آفرينش، تدبير و زندهكردن و ميرانيدن و جلب خير و دفع شر؛ اين نوع از توحيد قسمي است كه ميشود گفت تقريباً در ميان مخلوقات مخالفي ندارد؛ تا آن حد كه مشركين هم با وجود شركشان، به آن اقرار داشتند و از آن انكار نميكردند؛ الله متعال در قرآن ميفرمايد: »بگو چه كسي از آسمان و از زمين به شما روزي ميرساند؟ يا چه كسي بر گوش و چشمها توانا است؟ يا چه كسي زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون ميآورد؟ يا چه كسي امور را ميگرداند؛ خواهند گفت: او الله است؛ پس بگو: آيا نميترسيد و پرهيزگار نميشويد؟« [يونس/ 31]
آيات بسياري همانند اين آيه وجود دارد، كه اين موضوع را ميرساند و نشان ميدهد كه مشركين اقرار به اين نوع توحيد داشتند و فقط از نوع دوم انكار ميورزيدند؛ كه عبارت است از توحيد الوهيت در عبادت؛ يعني توحيد در يگانهدانستن الله متعال در طلب و قصد و هرآنچه كه از بنده در انواع عبادات صادر ميشود گفتني است كه اين نوع توحيد را جملة لا اله الا الله تعبير مينمايد؛ چراكه اين كلمه عبادت با تمام انواع آن را براي الله يگانه ثابت ميسازد و از غير الله نفي ميكند و از همين جا است، آنگاه كه رسولاللهr از مشركين خواستند به اين كلمه باور كنند، آنان از پذيرش آن امتناع ورزيده و چنيين ميگويند: »آيا او به جاي اين همه خدايان، به خداي واحدي معتقد است؟ واقعاً اين كاري شگفت است« [ص/5] و اين بدان سبب بود كه آنها خوب ميدانستند كه اگر اين جمله را بپذيرند، در واقع بطلان عبادت هرچيز غير از الله را پذيرفتهاند.
چرا كه (اله) معناي معبود را افاده ميكند و عبادت اسم جامعي است براي هرعملي كه الله متعال دوست دارد و از آن خشنود ميشود؛ از قبيل كردار و گفتار؛ خواه آشكار باشد خواه پنهان و هركسي كه به اين جمله اقرار نمايد و سپس به پرستش غير الله بپردازد؛ تناقضي را در روانش به وجود ميآورد.!
رابطه ميان توحيد ربوبيت و توحيد الوهيت رابطة تلازم است؛ به اين معني كه اقرار به توحيد ربوبيت پذيرش توحيد الوهيت را لازم دارد و بايد در ظاهر و باطن به آن اقدام نمايد؛ از همين جاست كه همه پيامبران از پيروان خود همين را مطالبه مينمودند و به توحيد ربوبيتِ كه آنان اعتراف داشتند استدلال ميكردند؛ چنانكه الله متعال ميفرمايد: »الله پروردگار شما است؛ جز او خداي نيست و او آفرينندة همه چيز است؛ پس وي را بايد بپرستيد و حافظ و مدبر همه چيز اوست« [انعام/102]. ودر جايي ديگر ميفرمايد: »اگر از مشركان بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است؟ خواهند گفت: الله بگو: آيا چيزهايي را كه به جز الله به فرياد ميخوانيد؛ اگر الله بخواهد زيان و گزندي به من برساند؛ آنها ميتوانند آن زيان و گزند خداوندي را برطرف سازند؟ و يا اگر الله بخواهد لطف و مرحمتي در حق من روا دارد؛ آنها ميتوانندجلو لطف و مرحمتش را بگيرند و آن را باز دارند؟« [زمر/38]
بناءً اقرار به توحيد ربوبيت در فطرتها جاي دارد و كسي در آن منازعه ندارد و از هيچيك از اقوام جهان، انكار اين نوع از توحيد ثابت نشده است؛ به استثناي دهريين كه منكر آفريننده براي جهان هستند؛ چه به زعم آنها جهان بدون تدبيركننده در حال حركت است؛ قرآن در اين باره ميفرمايد: »منكران رستاخيز ميگويند: حياتي جز همين زندهگي دنيايي كه در آن بسر ميبريم در كار نيست؛ گروهي از ما ميميرند و گروهي جاي ايشان را ميگيرند و جز طبيعت و روزگار مارا هلاك نميسازد!« [جاثيه/ 24]
آنان انكار خود را بر برهاني كه قابليت دليل را داشته باشد استوار نساختند؛ بلكه به مجرد گمان بنا شده و گمان هم در برابر حق ارزشي ندارد؛ همان گونه كه ايشان در برابر اين فرمودة الله متعال توانايي جوابدادن انكارشان را نداشتند: »آيا ايشان بدون هيچگونه خالقي آفريده شده اند؟ و يا اين كه خودشان آفريدگاراند؟ يا اين كه آنان آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! بلكه ايشان طالب يقين نيستند« [طور/ 35 ـ 36]
و نيز آيت: »اينها آفريدههاي خدايند، شما به من نشان دهيد آناني كه جز خدايند چه چيزي را آفريدهاند؟« [لقمان/11]
و يا »بگو: آيا دقت كردهايد در بارة چيزهايي كه به جز الله به فرياد ميخوانيد و ميپرستيد؟ به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريدهاند؟ يا اصلاً درآسمانها مشاركتي داشتهاند؟« [احقاف/4]
بايد دانست آناني هم كه تظاهر به انكار توحيد ربوبيت مينمايند؛ در واقع امر، به آن اقرار دارند. همچون فرعون؛ چنانكه الله متعال ميفرمايد: «موسي به فرعون گفت: تو ميداني كه اين معجزههاي روشنيبخش را جز صاحب آسمانها و زمين نفرستاده است«[اسراء/102]
و در جاي ديگر ميفرمايد: »ستمگرانه و مستكبرانه معجزات را انكار كردند؛ هرچند كه در دل بدانها يقين و اطمينان داشتند.« [نمل/ 14]
و از امتهاي پيشين اين گونه ياد ميكند: «(قبيلههاي) عاد و ثمود، خانه و كاشانة ايشان براي شما نمايان است؛ اهريمن اعمال ايشان را در نظرشان آراست و بدينوسيله ايشان را از راه بازداشت، در حالي كه چشم بيناداشتند« [عنكبوت/ 38]
بايد خاطرنشان سازم كه توحيد ربوبيت را همچنان كه كسي از فرزندان آدم انكار ننموده؛ به همان ترتيب شرك هم اغلب در آن وارد نشده و همه به اين اقرار دارند كه الله به آفرينش و تدبير يگانه است و از هيچيك از طوايف جهان به اثبات نرسيده كه قايل به دو آفريدگار برابر در صفات و افعال باشند؛ آن آتشپرستاني كه براي جهان دو آفريننده قايلاند ـ آفرينندة خوبي و آفرينندة بدي ـ يا آفرينندة نور و آفرينندة ظلمت؛ باز تاريكي را با روشني برابر نميدانند؛ نور در نزدشان اصل است و ظلمت حادث است و آنان اتفاق دارند بر اين كه نور از ظلمت بهتر است و همچنين نصارا كه قايل به تثليث هستند؛ اما براي جهان به سه رب جدا از هم قايل نيستند؛ بلكه آنان به اين متفقاند كه آفرينندة جهان يگانه است و ميگويند: پدر اله بزرگ است.
به هرحال نتيجه اين ميشود كه: اثبات توحيد ربوبيت محل اتفاق است و شرك به آن اندك است؛ اما اقرار به آن به تنهائي براي بنده جهت بدستآوردن اسلام كافي نيست؛ بلكه بايد لازم آن را هم با خود داشته باشد كه عبارت ازتوحيد الوهيت است؛ چرا كه امتهاي غير مسلمان هم اقرار به توحيد ربوبيت مينمودند، به ويژه مشركين عرب، آناني كه خاتم پيامبران در بينشان مبعوث گرديد؛ با آن هم تا زماني كه توحيد الوهيت را نپذيرفتند مسلمان قلمداد نشدند. جستجوگردر آيات قرآن اين را به خوبي درك ميكند كه قرآن خواستار توحيد الوهيت است و براي برآوردهشدن اين مأمول به توحيد ربوبيت استدلال ميكند و از مشركين آنچه را طلب ميكند كه آنان انكار ميورزيدند و استدلال مينمايد به آنچه كه به آن اقرار داشتند و آنان را دستور به توحيدعبادت ميدهد و از اقرارشان به توحيد ربوبيت خبر ميدهد؛ توحيدعبادت را در سياق طلب، يادآوري ميكند و توحيد ربوبيت را، در قالب خبر يادآور ميشود!
نخستين فرماني كه در قرآنكريم آمده اين است:« اي مردم! خداي خود را بپرستيد، آن كه شما را و كساني را آفريده است كه پيش از شما بودهاند، تا راه پرهيزگاري گيريد. خداي شما كسي است كه زمين را برايتان بگسترد و آسمان را كاخي بيافريد و از آسمان آب فرو فرستاد و با آن، انواع ثمرات را به وجود آورد تا روزي شما گردند؛ پس شركا و همانندهاي براي الله(ج) به وجود نياوريد؛ در حالي كه شما ميدانيد» [بقره/21ـ22]
برچسب ها:
تحقیق اقسام توحيد 14 ص اقسام توحيد 14 ص دانلود تحقیق اقسام توحيد 14 ص اقسام توحيد تحقیق اقسام توحيد