لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
فصل 1
* جايگاه خاندان پيامبر (ص) در پيوند با پيامبر (ص)
تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خويشان و فرزندان صالح پيامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداستخويشاوندان او كه در زمان پيامبر (ص) مىزيستند.و معتقدند ميان آن كه مسلمانى،پيامبرش را دوستبدارد ولى خويشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.
در حقيقتبزرگان صحابه با دوستى خويشان شايسته پيامبر (ص) به خدا تقرب مىجستند، حتى با دوستان كسانى كه از خاندان ويژه آن حضرت هم نبودند.تاريخ زندگى خليفه دوم خود گواه است كه او در خشكسالى نماز باران مىخواند و پس از زارى به هنگام نيايش دست عباس بن عبد المطلب را مىگرفت و بلند مىكرد و مىگفت:«عموى پيامبرت را نزد تو شفيع آوردهايم تا خشكسالى را از ما بزدايى،و با باران رحمتت ما را سيراب فرمايى.»و آن قدر نيايش كردند تا باران همه جا را سيراب كرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشيده شد (1) .
خليفه هنگامى به چنين كارى دست زد كه بسيارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت كردن بر عباس پيشى داشتند.زيرا كه عباس آخرين مهاجر پيش از فتح مكه بود.او هنگامى كه پيامبر (ص) در راه مكه بود،هجرت كرد،عباس نه از پيكارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراين درباره فرزندان وخاندان ويژه پيامبر (ص) و كسى كه پيش از ديگران اسلام آورده بود،و بيش از همه آنها به پيامبر (ص) نزديكتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداكاريشان بيش از ديگران بود،چه تصورى داريد؟
رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پيامبر را (ص) گرامى مىداشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پيامبر (ص) تقرب مىجستند.امام مالك و امام ابو حنيفه با همه بزرگيشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مىداشتند و از او كسب علم مىكردند و جرعهنوش درياى دانش او بودند.
اين موضعگيرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پيامبر (ص) برخاسته از تعاليم پيامبر (ص) و بلكه از قرآن مجيد است،و مورد تاكيد قرار گرفته است.چرا كه پيامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نيز همراه با نام خجسته،وى بياوريم.اكنون كه انجام چنين كارى بر ما واجب است پس بايد آنان را دوستبداريم و نيز از ايشان كسب معارف كنيم،و در دلهايمان آنان را در مقامى پس از پيامبر (ص) و در جايگاهى نزديك به او جاى دهيم.
2
البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پيامبرش درود فرستيم و در كتاب حكيمش فرموده است:
«همانا خداوند و فرشتگانش بر پيامبر (ص) درود مىفرستند.اى كسانى كه ايمان آوردهايد شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستيد.» (سوره احزاب آيه 57) پس از نزول اين آيه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پيامبر،از آن حضرت پرسيدند.حضرت به آنان تعليم داد چه چيزى را بگويند تا اين واجب قرآنى را ادا كرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسايى از كعب بن عجره نقل كردهاند كه او و جمعى ديگر از پيامبر خدا (ص) درخواست كردند به آنان بياموزد كه هنگام درود فرستادن به او چه بگويند،پيامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئيد:بار خدايا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادى،براستى كه توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارك گردان چنان كه بر خاندان ابراهيم مبارك گردانيدى،همانا تو ستوده بزرگوارى» (2) .
بخارى از ابو سعيد خدرى روايت كرده است كه پيامبر-در حالى كه به درخواست كنندگان تعليم مىداد كه چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگوييد:بار خدايا بر محمد (ص) بنده و فرستادهات درود فرست چنان كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارك گردان چنان كه بر خاندان ابراهيم مبارك گردانيدى» (3) .
مسلم از ابو مسعود انصارى روايت كرده است كه پيامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى كه به او تعليم مىداد كه چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگوييد:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارك گردان چنان كه بر خاندان ابراهيم در ميان جهانيان بركت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى» (4) .
نسايى از طلحه به دو طريق نقل كرده است كه كسانى از پيامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بياموزد،پيامبر در حال آموزش فرمود:«بگوييد:بار خدايا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم درود فرستادى،براستى كه تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او بركت ده همان گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم بركت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى» (5) .
4
ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روايت كرده است كه پيوسته او به مسلمانان مىآموخت كهموقع درود بر پيامبر بگويند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان كه بر ابراهيم و بر خاندان ابراهيم درود فرستادى كه تو ستوده بزرگوارى.بار خدايا!بر محمد و آل محمد مبارك گردان چنان كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم مبارك گردانيدى براستى كه تو ستوده بزرگوارى» (6) .
اين احاديث گواهى مىدهند كه پيامبر مسلمانان را مامور كرده است تا هر گاه بر او درود مىفرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و اين كه درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه اين درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى يوميه و يا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پيوسته در نمازهاى يوميهشان بر خاندان پيامبر درود مىفرستادهاند چنان كه بر خود پيامبر درود مىفرستادهاند.
هنگامى كه پيامبر (ص) به پيروان خود دستور مىدهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان كه بر خود او درود مىفرستند.در حقيقت اين دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مىكند، چه او پيامبرى است كه از روى هوا سخن نمىگويد،بويژه آنگاه كه به مسلمانان امور دينىشان را مىآموزد.
زمانى كه خدا و رسولش مسلمانان را مامور مىكنند تا بر خاندان محمد درود فرستند همان گونه كه بر شخص محمد (ص) درود مىفرستند، (و چه بسا كه مسلمانان به هنگام سخن گفتن يا خطبه خواندن و يا نوشتن،صلوات مىفرستند.) به اين خاندان شرافتبخشيده و منزلت ايشان را از مقام همه مسلمانان بالاتر برده است و در رتبهاى بعد از رتبه پيامبر و نزديكترين افراد به او در ارج و مقام قرار داده است.
آيا اين بزرگداشتبه خاطر خويشاوندى بود؟
گاهى تصور مىشود كه بزرگداشتخاندان پيامبر-با درود فرستادن بر ايشان-تنها به سبب خويشاوندى آنان با پيامبر است،در صورتى كه مطلب از اين قرار باشد،تمايزايشان از ديگران و بزرگداشت آنان تا اين اندازه،اعلان يك اصل برترى قبيلهاى و امتيازى خواهد بود كه با روح اسلام منافات دارد و شمارى از اصول اسلامى را نقض مىكند.
از جمله اصولى كه بر مبناى اين ادعا برترى قبيلهاى نقض مىشود،اصلى است كه مىگويد تمام مردم در پيشگاه خداوند برابرند،براستى از جمله مهمترين هدفهاى رسالت اسلامى نابود كردن حكومت اشرافى و از بين بردن فاصلههاى ميان مردم و دستيابى به جامعهاى يكپارچه و عارى از فاصلههاى طبقاتى بوده است.و قرآن چنين اعلام مىكند:«اى مردم ما شما را از مرد و زن آفريديم،و شعبه شعبه و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد براستى كه ارجمندترين شما در پيشگاه خدا پرهيزگارترين شماست.» (سوره حجرات آيه 12) . پيامبر روز غلبه بر مشركين مكه را روز آغاز برابرى اعلام كرد و فرمود:«اى توده قبيله قريش! خداوند،خودبينى زمان جاهليت و فخر فروشى به پدران را از شما گرفته است،همه مردم از آدم و آدم از خاك است».«براستى كه گرامىترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست» (7) .
4
و از جمله اصول،اين است كه خداوند نه كسى از بندگانش را به خاطر كارى كه خويشاوند او-چه خوب و چه بد-انجام داده است،پاداش مىدهد و نه مجازات مىكند.و قرآن به شرح زير اعلام مىفرمايد:«اى مردم از پروردگارتان بپرهيزيد،و هم بترسيد از روزى كه هيچ پدرى فرزند خود را حمايت نكند و هيچ فرزندى از پدر خود پشتيبانى نكند،براستى كه وعده خدا حق است پس زندگانى دنيا شما را نفريبد و فريب دهندهاى شما را به خدا مغرور نسازد» (8) .و در آيه ديگر است:«هيچ كسى بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد،هر چند گرانبارى خواستار حمل آن باشد،چيزى از آن حمل نشود اگر چه خويشاوند باشد...» (9) .
از جمله اصولى كه با انديشه برترى جويى قبيلهاى تناقض دارد،اين است كه خداوند كسى را به خاطر عمل فوق طاقت و بالاتر از حد توان و اختيارش،نه مجازات مىكند و نه پاداش مىدهد.انتساب فرد به خانواده امرى غير اختيارى است.از اين رو،منطقى و صحيح است كه با اعتقاد به عدالتخداوند،معتقد باشيم كه او هيچ كس را به خاطر انتساب به خانواده معينى،بر ديگران برترى نمىدهد.براستى كه اسلام در مقابل هر نوع برترى فردى،نژادى، قومى و يا قبيلهاى ايستادگى مىكند،چرا كه اين گونه برترىها به مثابه پاداش يا كيفر بر عمل فراتر از توان شخص است.
انتساب شخص به يك خانواده،فاميل و يا شخص ساخته خود آن شخص نيست.هيچ يك از ما پيش از ولادت،خانواده،فاميل و يا شخصيتخود را انتخاب نكردهايم،بلكه با همان وابستگيها به دنيا آمدهايم.بنابراين عقل نمىپذيرد كه خداوند كسى را صرفا به سبب انتسابش به خانواده معينى گرامى بدارد و يا خوار بشمارد.چرا كه همه مردم در پيشگاه خداوند يكسانند، و او تمايزى ميان آفريدگان نمىگذارد مگر به دليل كار خوب و يا بدى كه به اختيار خود انجام مىدهند.بر اين اساس است كه پرهيزگار را شرافت مىبخشد و نسبتبه بندگان گنهكار و بدكار خود او را برترى مىدهد.اگر اين اصول صحيح باشد-كه بىترديد صحيح است-پس جمع بين آنها و ميان بزرگداشتخاندان پيامبر (ص) و برترى دادن آنان بر ديگران و الزام مسلمانان بر درود فرستادن به ايشان آن هم فقط به خاطر انتسابشان به پيامبر (ص) ،مشكل خواهد بود،تناقضى وجود ندارد.
برچسب ها:
تحقیق اهل بیت اهل بیت دانلود تحقیق اهل بیت اهل بیت تحقیق