تحقیق ترجمه مباحثی از خیارات و مکاسب محرمه شیخ انصاری (ره) 32 ص

تحقیق ترجمه مباحثی از خیارات و مکاسب محرمه شیخ انصاری (ره) 32 ص - ‏ ‏خیارغبن ‏واصل غبن , خدعه ونیرنگ است‏. صاحب لغت نامه صحاح‏ گفته است : آن با...

کد فایل:17677
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
نوع فایل:تحقیق

تعداد مشاهده: 3387 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 32

حجم فایل:60 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 8,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 32 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     


    ‏خیارغبن
    ‏واصل غبن , خدعه ونیرنگ است‏. صاحب لغت نامه صحاح‏ گفته است : آن با سکون عین الفعل ‏(‏غبن ‏)‏ در بیع وبا حر‏که عین الفعل ‏(‏غ‏َ‏ب‏َ‏ن ‏)‏ در‏ ‏رأی وفکر‏اندیشه وذکاوت است . وآن‏ ‏در‏اصطلاح فقها عبارت است ‏ ‏از‏ ‏: ‏ ‏تملیک مال بائع به‏ ‏ ‏قیمت اضافی‏(‏ ‏گرانتر ‏)‏ در حالی که مشتری به آن جهل دارد ،‏ می‏ ‏با شد‏. ونامگذاری تملیک کننده به غابن ‏ ‏و‏ ‏دیگری به مغبون با اینکه‏ گاهی اصلاً خدعه‏ ‏ و‏ ‏نیر‏نگ نمی‏ ‏باشد مانند جائ‏ی که هر دو‏جاهل باشند‏ ‏،‏ بخاطر‏غلبه صدوراین معاوضه ‏(‏معامله‏) ‏بر‏ ‏وجه حیله و‏ ‏نیرنگ است‏ ‏و‏ ‏مقصود از آنچه که‏ ‏اضافه یا ‏ ‏کم می باشد ، ‏عوض‏ با‏ ملاحظه ضمیمه شرطی به بیع می‏ ‏باشد . پس اگر بخرد آنچه را که ‏ ‏100‏د‏ینارارزش دارد به کمتر‏از ‏10‏0‏دین‏ا‏ر‏ توأم باش‏رط خیار برای بائع ، در‏آن صورت هیچ غبنی نیست . برای‏ ‏اینکه ثمن مبیع ‏ ‏با بیع خیاراز‏ثمن مبیع با بیع لازم‏(‏بدون خیار‏)‏ کمتر ‏می‏باشد‏ وهمچنین است سائرشرائط غیراین شرط خیار‏وظاهراینست که زیادت ا‏ز آن چیزهائی است که شرط خارج از‏مفهوم غبن ‏،‏ آنرا توجیه نمی نماید‏(‏زیادت‏،‏ خارج از‏مفهوم غبن است ‏)‏ بر خلاف‏ ‏ جهل به‏ ‏ قیمت مبیع ‏(‏چون جهل‏ ‏داخل در مفهوم‏ ‏غبن ‏است‏)‏ پس‏ ‏ ‏بدرستی که جهل به قیمت از‏م‏قومات ‏غبن است .‏ پس ‏حقیقت مطلب این است که ثبوت خیار‏به سبب‏ غبن‏ با شرط مذکور‏(‏ ‏زیاده از‏آن چیزهائی باشد که عرفاً قابل م‏س‏امحه نیست‏)‏همانا بین اصح‏اب معروف است‏. وعلاّ مه آنرا در‏تذکره به فقهاء‏ ما‏(‏امامیه‏)‏ ‏وصاحب نهج الحق ‏آنرا به امامیّه‏ ‏(‏فقهاء امامیه‏)‏ ‏نسبت داده است . وصاحب غنیه‏ (‏ابن زهره‏)‏ ومختلف صریحاً برآن ادعای اجماع نموده اند. بلی از‏محقق‏(‏ قدس سّره‏)‏ حکایت شده ‏(‏شفاهاً‏)‏ ‏که در‏درس خود آنراانکار نموده اند وآن به عنوان ‏خلاف ومخالفت در مسأ‏له محسوب نمی شود مانند سکوت جماعتی‏ ‏از‏فقهاء از ‏بحث ‏در‏باره آن ‏(‏ ‏در‏این باره بحث‏ی ننمو‏ده اند‏)‏ ‏بلی ازاسکافی منع آن‏(‏عدم قبول ‏خیار‏مذبور‏)‏ ‏حکایت شده‏ ‏وآن قول شاذّی است. وعلاّمه در‏تذکر‏ه براین خیار‏به قول ‏خداوند متعال ‏که می فرمایند‏: ‏((‏مگر اینکه اموال ناشی ازتجارتی براساس رضا و‏تراض‏ی بین خودتان باشد‏))‏ ‏،‏استدلال‏ نموده وفرموده اند‏ ‏: و‏مع‏لوم است که مغبون ‏(‏متض‏رر‏)‏ اگر غبن معامله را می دانست ‏،‏ راضی نمی شد . و توجیه مطلب اینست که رضایت مغبون به آن‏ ‏چه که آنرا به عن‏وان عوض در‏مقابل ثمن می گ‏ي‏رد ‏،‏ ب‏نابر‏ به عنوان مفقود یعنی بعنوان تجارت مع التراضی یا مساوات وآن
    ‏(‏ تجارت توأم با تراضی‏)‏،‏عدم نقص مبیع از‏حیث ارزش مالی آن است‏((‏گویا‏ ‏مبیع وثمن از حیث برابراند‏)‏)‏ پس مثل اینکه می گوید ‏((‏ این را که از حیث در‏هم مساوی با ‏1‏ درهم است خریدم‏ ‏به یک درهم‏))‏ ‏پس هرگاه روشن شود که آن مساوی با ‏1‏ درهم نیست‏،‏ آشکار می شود که‏ ‏او به عوض‏ ‏آن راضی ‏ ‏نبوده است . اما تا زمانی که‏ ‏مفقود صفتی از‏صف‏ات مبیع است ‏،‏ روشن شدن فقد آن‏، ‏کاشف ازبطلان بیع نیست‏. بلکه آن مانند سائر صفات ‏مفقوده ای است که بیان فقد ‏آن چیز دیگری را ب‏ه ‏جز‏ خیارایجاب(اثبات) نمی نماید‏. ب‏ه ‏خاطرفرار از‏لازم پنداشتن حکم به لزوم معامله به آنچه که ملزم نشده وبه‏ آن راضی نیست. پس آیه همانا دلالت برعدم لزوم عقد می کند‏. پس هرگاه ‏ ‏تراضی با عوضی که مساوی نیست ‏،‏ حاصل گردد ‏،‏ ‏مانند رضاء سابق می ‏باشد وآن بخا‏طر ‏مفهوم و‏ ‏دلالت حکم‏ ‏فضولی و مکره است‏(‏همانطور‏که در معامله فضولی‏ وا‏کراهی ‏، رضایت بعداز‏اکراه‏ واصیل موجب تنفیذ معامله میگردد،درمعامله غبنی نیز‏رضایت‏ بعدی‏ ‏مغبون مانند رضایت سابق وی است ‏. و مرحوم شیخ انصاری‏ ‏می فرمایند که آ‏ن‏(‏قول علامه‏)‏ ‏به سبب فقد عنوان وشرط بودن وصف مذکور‏(‏مطابقت ومساوات مالی مبیع و‏ ‏ثمن‏)‏ ضعیف می شود . بلکه آن مساوات نیست مگر‏از ‏قبیل انگیزه ای که تخلفش چیزی را‏ایجاب نمی نماید ‏بلکه گاهی انگیزه‏ ‏نیز نمی باشد .همانطورکه هر‏گ‏اه مقصود ا ز‏بیع خود مبیع ‏ ‏ب‏د‏و‏ن ملاحظه ارزش مالیش باشد‏ ،‏ ‏ پس گاهی بر گرفتن شی ای اقدام می کند وگر چه قیمتش چندین برابر قیمت مبیع باشد . و‏ ‏به احتمال آن ‏(‏ چندین برابرقیمت بودن ‏)‏ با این وصف که اخذ آن بر‏ وجه ‏ ‏موصوف‏ه زمانی که مساوی بودن مبیع ‏با ثمن درمتن ‏عقد ذکر نشده باشد‏(‏ ‏تنها در نیّت باشد‏)‏ ‏،‏ ‏موجب خیار ‏نمی گردد ‏،‏ توجه نمو‏ده است‏ ‏(‏ ‏مشتری توجه نمو‏ده است‏ ‏)‏ ‏و‏ ‏اگرع‏لامه‏(‏ ‏قدس سره‏)‏ ‏ا‏ین آیه ‏را با افزایش خداوند متعال که می‏فرماید: ‏((‏ ‏واموا‏ ‏لتان را‏ ‏ بین خودتان به‏ ‏ باطل ‏مخورید‏ ‏))‏ تبدیل می ‏کرد‏ ‏(‏می آورد‏)‏،‏ بهتر بود بخاطر اینکه خوردن مال از طریق خدعه‏ ‏ و نیرنگ در بیعی که ‏1‏ درهم آن مساوی با ‏10‏ درهم است وبافرض عدم‏ توانایی مغبون بعد از‏روشن شدن خدعه ‏،‏ بر‏ ‏ر‏ّد نمو‏دن معامله و عدم تنفیذ وقبول‏ ‏ردّ‏ ‏وی‏ ‏،‏ خوردن مال با بیع‏ ‏باطل‏ است . اما با فرض رضایتش بعد از‏علم و آکاهی نسبت به خدعه ونیرنگ ‏، در آن صورت اکل مال ‏به باطل‏(‏خوردن مال ناشی از معامله باطل‏ه‏)‏ محسوب نمی گردد .‏ ‏واقتضای ‏آیه شریفه‏((‏لا تأ کُلواامو‏ا‏لکُ‏م‏...))‏ ‏اگر چه حرمت خوردن مال قبل از کشف خدعه‏ ‏و‏ ‏نیرنگ است‏ ‏ مگر اینکه فرض حرمت قبل از اطلاع ‏ ‏مفبون به خدعه و‏ ‏نیرنگ ‏،‏ ‏با اجماع خارج شده و‏ ‏آنچه که باقی مانده است ‏،‏ بعد از علم وآگاهی م‏غ‏بون و رد نمودن معامله توسط وی‏ است که ‏ ‏داخل ومشمول آ‏یه است . ‏اما آیه ‏(‏ ‏ولا تأک‏لوا ...‏)‏ با ‏ظاهرقول خداوند متعال که می ‏فرماید :‏ ‏(‏الّ‏ا اَن ‏ت‏ک‏و‏ن‏َ‏ ...‏)‏ ‏بنابرآنچه که بیان کردیم
    ‏، ‏تعارض دارد‏. بخاطر عدم خارج شدن آن بیع غبنی از مو ضوع تراضی ‏(‏ چون با تعارض هردو ساقط می شود‏.‏)‏ ‏پس با برابری وتساوی عو‏ضین به اصال‏ه الزوم ر‏جوع می شود مگراینکه گفته شود: همانا تراض‏ی‏ با‏جهل به وضعیت‏ موجود‏، ‏خوردن غابن مال ‏ مغبون جاهل ر‏ا‏ازا‏کل به باطل‏، خارج می سازد‏.‏ ‏و‏ممکن است که گفته شود‏: همانا آیه تراضی ‏،‏ ‏بیع بدون خدعه ونیرنگ را شامل می‏شود مانند موردی ‏که هر گاه مغبون اقدام به خرید کا‏لائی که‏ احتمال چندین برابر‏قیمتش متصو‏ر‏ می گردد ‏،‏ بکند ‏،‏ در این صورت ‏ ‏بر نفی خیار ‏(‏ خیار‏غبن‏)‏ بدون وجود معارض دلالت می ‏کند . پس در مابقی موارد به خاطر‏عدم وجود قول‏ به تفصیل ‏،‏ عدم خیار ثابت م‏یگردد. پس تعارض با آیه نه‏ی ‏،‏ اختصاص دارد به حالت خدعه و نیرنگ که آیه نهی شامل غیر حالت خدعه ونیرنگ نیز می شود به ضمیمه عدم قول بالفصل‏.‏ پس بعد از تعارض دوآیه به ضمیمه عدم قول بالفصل و مساوات‏ آن دو یعنی عدم ترجیح یک آیه بر‏آیه دیگری ‏،‏ به اصالة الزوم رجوع می شود‏(‏خیار ثابت نمی گردد‏.‏)‏ وهمچنین علامه درتذکره ا‏ستدلال آورده به اینکه پیامبر (ص‏) ‏درتلقی رکبان (‏خرید کالا‏ ‏از فروشندگان در بیرون شهر‏ ‏و‏ قبل ازآنکه آنها به شهر برسند و از قیمت اطلاع پیدا کنند) ، خیار‏را ثابت کر‏ده وهمانا علامه آنرا برای غبن( درخصوص غبن) ثابت کرده است‏. وممکن اس‏ت که صحّت حکایت اثبات خیار،‏ ‏منع ورد‏ ‏شود بخاطر‏عدم وجودآن درکتابهای معروف فقهاء امامیه تا ضعف سند آن با عمل اصحاب ‏جبران ‏شود . مرح‏وم شیخ انصاری (ره) می فرمایند ‏:‏ ‏وآنچه را‏ ‏که علامه ‏در تذکره به آن استدلال نموده اند‏،‏ قویتر است ودر غیر تذکره مثلاً در غنیه وتنقیح الرائع والریاض به قول پیامبراکرم (ص) استدلال شده که فرموده اند: ((هیچ ضرر و زیانی در اسلام نیست )). وگویا وجه استدلال ‏بدین شکل است که لزوم مانند این‏ بیع غبنی وعدم توانائی مغبون بر فسخ بیع ‏،‏ ‏ضرری برعلیه ایشان ‏وزیانی به وسیله آن‏(به وسیله بیع) است . پس لزوم بیع منتفی می باشد . وحاصل روایت اینست که شارع مقد‏ّس به حکمی که در‏آن ضرر باشد‏،‏ دستور نداد‏ه‏ و ضرر رساندن بعضی از مسلمانان نسبت ب‏ه بعضی دیگر را جایز نشمرده است وبرای آنان تصّرفاتی را که در آن ضرری برعلیه امضاء کننده آن است ‏،‏ امضاء نکرده است . واز آن ( حدیث لاضرر‏) صحت استن‏اد‏ برمتزلزل بودن هر عقدی که لزومش ضرری بر علیه امضار کننده آن می‏ ‏باشد ‏، ‏ضاهرو آشکار میشود‏؛‏ اعم از اینکه از‏ حدیث غبن باشد یا نه ومربوط به ‏بیع باشد ‏یا غیربیع مانند صلح بدون مسامحه واجاره وغیره اینها از معاوضات .‏
    ‏مرحوم‏ ‏شیخ می فرمایند : این مطلب گفته شده را اخذ کنید ( بهتر ‏است ) واما ممکن است درباره آن (استدلال به حدیث لاضرر) خدشه باشد به اینکه از بین‏ رفتن لزوم ثبوت تزلزل در یک عقد‏، ‏مستلزم ثبوت خیار برای مغبون بدین مضمون که میان ردّ معامله وقبول ان باتمام ثمن مختار باشد
    ‏،‏ نیست چون احتمال دارد که میان امضاء وتنفیذ یک عقد با تمام قیمت ورد نم‏ودن آن عقد نسبت به مقدار زائد بر‏ قیمت‏، مخیرو مختار باشد.
    ‏نتیجه بحث، ثبوت خیار برای غابن بخاطرتبعض ودو قسمت شدن مال بر ضرر‏غابن است پس حال مغبون مانند حال انسان مریض وبیمار است زمانی که مبیعی را ‏به گرانتراز‏قیمت کالای شبیه به آ‏ن کالا بخرد . وحالش (حال مغبون) بعد از‏آگاهی به قیمت واقعی م‏بیع مانند حالت وارث ( وارث مریض‏) زمانی که آن مشتری مریض بمیرد‏ که در این حال برای او (وارث) استرداد زیادت بدون ردّ وبرگرداندن جزئی اعوض محفوض‏ است . همانطور که ‏براین امر‏اکثر فقهاء در معاملات شخ‏ص مریض که مشتمل بر معامله محاباتی (‏ بیشتر از قیمت واقعی باشد‏)‏ ‏،‏ قاتل هستند . واگر چه علامه تمسکاً به آانچه که تحصیل کرده ‏،‏ بر فقهاء اعتراض نمو ده است . که استرداد مقداری از یکی از دو عوضین بدون ردّ بعضی دیگر با مقتضای معاوضه ( معامله ) منافات دارد .
    ‏مسئله
    ‏در این خیار دو چیز است :
    ‏اوّل : مغبون به قیمت علم نداشته باشد . پس اگر به قیمت علم وآگاهی داشته باشد ‏،‏ هیچ خیاری ندارد بلکه خیار غبن ندارد .همانطور که شناختی . واین امر بدون خلاف واشکال است . برای ای‏نکه مغبون به ضرر خودش اقدام نمو‏ده است . ( قاعده اقدام ) پس همانا ظا‏هر اینست که فرقی بین اینکه شخص ‏مغبون بطور کّلی ‏غافل از قیمت باشد واصلاً متوجه آ‏ن نباشد یا متوجه قیمت بوده باشد ‏،‏ نیست ‏و ( چون ‏در هر دو صورت خیار غبن ثابت است‏) . وایضاً بین سبق ع‏لم ( آگاهی قبل ازمعامله ) وعدم آ‏ن و بین جهل مرکب ‏(بر قیمت واقعی جهل دارد و این جهالت خود را نیز نمی داند) و ‏جهل بسیط درحالی که احتمال زیادت ونقصان قیمت را نمی داده است یا ظنّ وشک به زیادت ونقصان قیمت داشته ‏،‏ هیچ ف‏رقی نیست .
    ‏ در 2 مورد اخیرالذکر( ظنّ وشک‏) درزیاده ونقیصه ‏،‏ اشکال وجود دارد . زمانی که با فرض زیادت یا نقصان مبیع ‏،‏ به نیّت مسامحه اقدام به معامله نماید ‏،‏ پس آن موقع اقدام کننده مانند شخص عالم است بلکه شک در شي‏ء‏ ( مبیع ) زمانی که نسبت به آن اقدام میکند در حالی که نیّت وقصد تحمل‏ وقبول‏ آنرا ‏داشته ‏، پس درآن موقع او‏ در حکم عالم است از جهت استحقاق تعریف وسرزنش .‏ ‏واز جهت عدم پزیرش عذر‏ ‏وی اگر آن شیء از چیزهائی باشد که غفلت وبی خبری نسب به آن عذر آور باشد ( دراین صورت نیزچون عالماً اقدام نموده ‏،‏ ‏عذرش مسم‏وع نیست‏)‏ . ‏و نتیجه مطلب اینکه شخص ش‏اکی که متوجه ضرر بوده ‏،‏ برعلیه خودش اقدام نموده است و نظر به اینکه اقتضای ‏نفی ضرر‏عمومیت داشته و اجم‏اعی که حکایت از ثبوت خیار به مجرد ت

     



    برچسب ها: تحقیق ترجمه مباحثی از خیارات و مکاسب محرمه شیخ انصاری (ره) 32 ص ترجمه مباحثی از خیارات و مکاسب محرمه شیخ انصاری (ره) 32 ص دانلود تحقیق ترجمه مباحثی از خیارات و مکاسب محرمه شیخ انصاری (ره) 32 ص ترجمه مباحثی خیارات مکاسب محرمه شیخ انصاری (ره)
  • سوالات خود را درباره این فایل پرسیده، یا نظرات خود را جهت درج و نمایش بیان کنید.

  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی ثبت شده است.

درباره ما

تمام حقوق اين سايت محفوظ است. کپي برداري پيگرد قانوني دارد.

دیجیتال مارکتینگ   ثبت آگهی رایگان   ظروف مسی زنجان   خرید ساعت هوشمند