در مطالعاتی که دارم کلمات و ترکیباتی که جزء دایره لغاتم نیست را در دفتری یادداشت می کنم. سپس با کلماتی که فهرست کردم متنی داستانی یا غیر داستانی می سازم. این شیوة ساخت متن برای افزایش دایره لغات مفید است. داستان دختر موحنائی را با استفاده از کلمات و عبارات موجود در یکی از داستان های چخوف خلق کردم. هنگامی که کلمات و عبارت های مأنوس در نوشته های نویسنده ای دیگر در داسانی جدید می نشینند بسی لذت می برم. در واقع این کلمات و عبارات هستند که داستان را پیش می برند. امیدوارم خواننده ی داستان دختر موحنائی از جادوی چیدن و ترکیب کلمات کنار هم لذت ببرد.
کلمه ها و عبارات زیر را از داستان هزار رنگ چخوف گلچین کردم. با کمک آنها داستان دختر موحنایی را ساختم که در ادامه می آید.
1- موحنایی
2- لبالب
3- دودستی گرفته بود
4- نگاهی غمزده
5- دوان دوان
6- سرک کشید
7- در قیافه اش خوانده می شد
8- عامل جنجال
9- کز کرده بود
10- سراپا لرزان
11- جمعیت را می شکافت
12- ابرو درهم کشیده بود
13- با تحکم
14- ریزه میزه ای
15- پرت و پلاها
16- محاکمه بشم
17- جر و بحث
18- اصیل اند
19- زبون بسته
20- آشغال کله
21- کله پوک
22- صاحب مرده¬تو
23- این پرس و جوها
24- قال قضیه
25- لبخند مسحورکننده ای
26- لحن تهدید آمیزی.
منبع: از داستان هزار رنگ درکتاب بهترین داستان های کوتاه از آنتون پاولوویچ چخوف، گزیده، ترجمه و با مقدمه احمد گلشیری موسسه انتشارات نگاه 1381.
داستان دختر موحنایی
دختر موحنایی ریزه میزه ای وارد مترو شد. عینک آفتابی زرد رنگش را روی موهای جلو سرش خوابانده بود. موهای بلندش را بافته و از پشت شالش بیرون ریخته بود. مانتو کوتاه سفید، شلوار جین و کفش های کتانی سفید پوشیده بود. چشمان گیرایش نگاه ها را به سمت خود کشاند.
برچسب ها:
داستان داستان کوتاه داستان ادبی داستان دختر موحنایی