الف. همان گونه كه دیدیم، در این آیین ها، به جاى » خداى واحد « سخن از خدایان متعدد بود كه گاه شمار آنان به تناسب هر شهر و قبیله و یا حتى خانواده، بالا مى رفت. بدین ترتیب، خداشناسى این دانست كه از اندیشه ناب توحیدى فاصله » چندگانه پرستى « و » شرك « ادیان را باید نوع مفرطى ازاى بس زیاد داشت.
ب.خدایان مورد بحث، غالب ا در مظاهر طبیعى، اجرام آسمانى، برخى حیوانات و یا حتى برخى انسان ها، حلول مى كردند و از این طریق، نه موجودى متعالى، كه جزیى از اجزاى طبیعت مى شدند.
ج. این خدایان، در اثر تحولات اجتماعى، جنگ ها، برخورد تمدن هاى مجاور با یكدیگر و... به شدت در معرض تحول و تغییر بودند; تا آن جا كه گاه، در پى عوامل یاد شده، خدایى مقام و منزلت پیشین خود را از دست مى داد و یا الهه اى كه تا دیروز شأن و منزلتى نداشت، به جرگه خدایان رسمى و مهم مى پیوست!
.د. گاه چندین خدا، كه ساخته اوهام و خیالات پرستش كنندگان بودند، با یكدیگر تركیب شده خداى جدیدى به ظهور مى پیوست كه معجونى از اوصاف و خصوصیات آن چند خداى تركیب شده را یك جا با خود داشت.
برچسب ها:
اندیشه اسلامی خلاصه مترجمی انگلیسی