مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اعتیاد به اینترنت و فیس بوک
خصوصیات محصول:
منابع فارسی و انگلیسی دارد.
ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
رفرنس دهی استاندارد دارد.
کاملترین در سطح اینترنت
دارای تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی
گارانتی بازگشت وجه دارد.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اعتیاد به اینترنت و فیس بوک
فرمت: word
تعداد صفحات: 34
بخشی از متن:
تعریف وابستگی
براساس دیدگاه گریفیتز جزء اصلی وابستگی، وابستگی رفتاری است که دارای اجزای زیر است:
برجستگی: منظور از برجستگی این است که فعالیت معینی مهمترین فعالیت شخص شود و بر تفکر (اشتغال فکر یا تحریف شناختی) و رفتار او تسلط دارد.
تغییر خلق: شامل تجربیاتی است که افراد در اثر مشغولیت به فعالیت معینی گزارش میکنند یعنی فرد در یک حالت آرام بخش یا تخدیر کننده قرار میگیرد.
تحمل: این مورد شامل فرایندی است که در آن نیاز به فعالیت گسترده و روز افزونی برای رسیدن به همان اثرات قبلی است. مثلاً یک قمار باز ممکن است به طور روز افزونی میزان شرط بندی خود را افزایش دهد تا همان رضامندی را که در روزهای اول با شرط بندی کمتری به دست میآورد، حاصل نماید.
نشانههای کناره گیری: اینها شامل حالتها یا اثرات فیزیکی ناخویشاندی از قبیل زودرنجی، حساسیت و... هستند که وقتی فعالیت خاصی ادامه نمییابد یا ناگهان کاهش مییابد در فرد دیده میشود.
تعارض: این حالت شامل به وجود آمدن تعارض بین معتاد و افرادی که با او سروکار دارند (تعارض بین شخصی) یا در درون خود فرد (تعارض درون فردی) است که در ارتباط با یک فعالیت معین وجود دارد.
بازگشت (عود): شامل تمایل برای تکرار حالتهای قبلی فعالیت معین است که در موارد شدید سالها بعد از کنترل رفتار نیز دوباره عود میکند (ویکتور[1]، 2003).
وابستگی و رسانه
نظریه وابستگی توسط بال رو کیچ[2] و دی فلور[3] مطرح شد.آنها رویکرد سیستمی وسیعی را در پیش گرفتند که رابطه یکپارچه ای میان رسانه ها، مخاطبان و نظام اجتماعی بر قرار می کرد (لیتل جان، 1384). طبق این نظریه افراد وابستگی های متفاوتی به رسانه ها دارند و این وابستگی ها از شخصی به بخص دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت دارد. به نظر این دو محقق در جامعه ی جدید شهری – صنعتی، مخاطبان وابستگی زیادی به اطلاعات قابل اطلاعات رسانه های جمعی دارند؛ زیرا زندگی در جامعه نیاز مند اطلاعات قابل اعتماد و به روز است. این نطریه بر روابط سه گانه میان رسانه، مخاطبان و جامعه تاکید دارد.
محور اصلی این نظریه آن است که مخاطبان به منظور رفع نیاز و رسیدن به اهداف، به اطلاعات رسانه ها وابسته اند. یک فرد ممکن است با دو منبع گوناگون وابستگی رو برو شود. اولین منبع، تعداد و اهمیت کارکرد های اطلاعات است. رسانه برای مجموعه ای از کارکرد ها نظیر نظارت بر فعالیت های دولت و تفریح و سرگرمی به کار می روند. بعضی از این کارکرد ها برای هر گروه خاص از افراد مهم تر از سایرین است و هرقدر یک رسانه آن اطلاعات را بیشتر ارائه دهد، وابستگی آن گروه خاص به آن رسانه بیشتر می شود. دومین منبع، ثبات اجتماعی است. زمانی که تغییر در جامعه وجود دارد وابستگی مردم به رسانه ها برای اطلاعات افزایش می یابد. از سوی دیگر هنگامی که ثبات اجتماعی بالاست، نیاز به رسانه می تواند کم شود.
در هریک از سه واحد این نظریه (رسانه، مخاطب و جامعه) عواملی در افزایش یا کاهش وابستگی رسانه ها دخالت می کنند. الف) رسانه: نظام های رسانه ای از نظر تعداد و محوریت ارائه کارکرد های اطلاعاتی متفاوتند. مثلا آنها در جامعه جدیدی شهری – صنعتی چندین کارکرد دارند؛ کارکرد هایی مثل تهیا اطلاعات در باره دولت و سیاست برای مردم به شکلی که انجام انتخابات منصفانه مهیا شود، خدمت به عنوان رکن چهارم دولت، اعلام هشدار. عمومی در موارد بحرانی، تهیه اطلاعات مورد نیاز برای حفظ و چرخیدن نظام اطلاعاتی و عرضه حجم بزرگی از محتوای تفریحی و سرگرم کننده برای کمک به ایجاد آرامش و پر کردن اوقات فراغت مردم. هرچه رسانه ها در یک جامعه این کارکرد ها را بیشتر ارائه دهند، وابستگی به رسانه ها در آن جامعه بیشتر خواهد شد.
از نظر بال روی کیچ و دی فلور هرچه جوامع و فناوری رسانه پیچیده تر می شود، کارکرد های منحصر به فرد رسانه ها بیشتر و بیشتر می شوند. ب) مخاطب: درجه وابستگی به اطلاعات در میان مخاطبان تفاوت دارد. برخی افراد علاقه شدید به ورزش دارند، در حالی که گروه دیگری علاقه به اقتصاد دارند. بعضی به شدت در زمینه جامعه شهری فعالند و نیاز به اطلاعات در باره زندگی شهری و رویداد های محیطی دارند، در حالی که گروهی دروی گزیده اند و نیازی به دریافت اطلاعات در سطح محلی ندارند. برخی به این امر علاقه دارند که در رویداد های سیاسی مثل انتخابات و تظاهرات مشارکت فعال داشته باشند، در حالی که گروهی به مسائل عمومی هرگز علاقه پیدا نمیکنند. ج) جامعه: یکی از نیاز های مردم کاهش ابهام است. بال رو کیچ و دی فلور یادآوری می کنند که در یک جامعه پیچیده جدید موضوعات زیادی وجود دارند و مخاطب ممکن است راجع به آنها اطمینان نداشته باشد و موارد جدیدی نیز دائما اضافه می شوند. این ابهام تشویش آور است و در نتیجه آن ممکن است افراد به رسانه های جمعی روی آورند. این امر می تواند در تعریف و شکل دهی واقعیت قدرت زیادی به رسانه ها بدهد (خواجه ئیان و همکاران 1388).
بنابر این به طور خلاصه می توان گفت که مخاطبان به اندازه متفاوت تحت تاثیر رسانه ها قرار می گیرند و این میزان تاثیر با توجه به میزان وابستگی شان به رسانه مشخص می شود. مخاطبان برای اهداف و نیاز های خود از رسانه استفاده می کنند، اما در این فرایند ممکن است به آنها وابسته شوند. شکل 1 از الگوی زیر برای تبیین این فرایند استفاده کرده است:
این الگو نشان می دهد که نهاد های اجتماعی و نظام های رسانه ای با مخاطبان تعامل برقرار می سازند تا نیاز ها، علایق و انگیزه های افراد را برانگیزانند. بر اساس نظریه وابستگی، افرادی که به بخش ویژه ای از رسانه ها وابسته می شوند به طور شناختی، موثر و رفتاری تحت تاثیر آن بخش قرار خواهند گرفت و در حقیقت هوش هیجانی آنها از طریق آن بخش از رسانه تاثیر می پذیرد.
وابستگی زمانی گسترش می یابد که انواع مخصوصی از محتوای رسانه ها برای ارضای نیاز های مخصوصی به کار روند. افراد به طور مختلف نیاز هایشان را با رسانه ها رفع می کنند و هر فرد ممکن است در زمینه های مختلف از رسانه ها به طور متفاوتی استفاده کند.
علاوه بر این، نیاز های فرد همیشه کاملا فردی نیست، بلکه ممکن است به وسیله فرهنگ یا شرایط اجتماعی گوناگون شکل گیرد. به عبارت دیگر، نیاز ها، انگیزه ها و استفاده های افراد از زسانه ها به عوامل خارجی مشروط است که ممکن است در اختیار افراد نباشند. این عوامل خارجی برای اینکه نشان دهند رسانه ها چگونه قابل استفاده هستند، در گسترش گزینه های غیر رسانه ای دیگر محدودیت و مانع ایجاد میکنند. برای مثال ؛ ممکن است فرد مسنی که رانندگی نمیکند و دوستان کمی دارد بیشتر از سایرین به تلوزیون وابسته شود. کلا هرچه رسانه سریع تر در دسترس باشد، سود دریافتی بیشتر خواهد بود و استفاده از رسانه هرچه از نظر اجتماعی و فرهنگی پذیرفته تر باشد، به احتمال بیشتری استفاده از آن رسانه مناسب تر جایگزین کارکردن محسوب خواهد شد. علاوه بر این، فرد هرچه جایگزین های بیشتری برای ارضای نیاز هایش داشته باشد به رسانه خاصی کمتر وابسته خواهد شد. تعداد گزینه های کارکردی به هر حال فقط موضوع انتخاب فرد یا حتی موضوع ویژگی های روانشناختی نیست، بلکه بوسیله عواملی نظیر در دسترس بودن رسانه های مخصوص نیز محدود می شود (همان).
آنچه در این نظریه می بینیم وابستگی افراد به رسانه برای نیاز جستجوی اطلاعات است و در نتیجه همین جستجوی اطلاعات که در تئوری ادراک اجتماعی هم به آن اشاره شد، سبب وابستگی فرد به رسانه خاصی می شود و در نتیجه این وابستگی به رسانه قدرت تاثیر گذاری بزرگی میدهد که از طریق آن می تواند جنبه های مختلف هوش هیجانی مخاطب را افزایش دهد.
[1] Victor
[2] Sandra ball-rokeach
[3] Melwin defleur
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره اعتیاد به اینترنت و فیس بوک
برچسب ها:
مبانی نظری اعتیاد به اینترنت اعتیاد به اینترنت پیشینه تحقیق درباره اعتیاد به اینترنت مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتیاد به اینترنت مبانی نظری اعتیاد به اینترنت و فیس بوک مبانی نظری اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی مبانی نظری اعتیاد به فیس بوک