با وجود گسترش نقش دولت در اقتصاد ايران در چند دهه گذشته، نظام مالياتي در ايران نه تنها نتوانسته نقش شايان توجهي در تأمين منابع مالي دولت داشته باشد، بلكه به مرور زمان از توان آن نيز كاسته شده است. از طرف ديگر تأكيد بر افزايش درآمدهاي مالياتي و كاهش تكيه بر درآمد نفت در سالهاي اخير، بررسي امكان گسترش درآمدهاي مالياتي از طريق يافتن منابع جديد را ضروري مي نمايد.
معافيتهاي بخشي يكي از انواع معافيتهاي موضوعي است كه دركشور ما سهم عمده يي از ارزش افزوده بخشها را از اصابت مالياتي مصون مي دارد. با ملاحظه ارزش افزوده بخشهاي معاف در توليد ناخالص داخلي، شاهد ميزان قابل توجهي درآمد از دست رفته ناشي از معافيتهاي بخشي مي باشيم. علاوه بر اين معافيتهايي كه قانون برحسب نوع فعاليت در بخشهاي مشمول ماليات قايل گرديده است ميزان درآمد از دست رفته را فزوني مي بخشد.
عدم موفقيت در نيل به هدف تخصيص مجدد منابع به كمك معافيتهاي موضوعي از يك سو و ملاحظه سهم معافيتهاي بخشي در توليد ناخالص داخلي (با وجود كسري بودجه) از سوي ديگر، ضرورت بحث اثرات درآمدهاي از دست رفته ناشي از معافيتهاي موضوعي را بيش از پيش روشن مي نمايد. از اين رو گزارش حاضر به بررسي اهميت و وسعت درآمدهاي از دست رفته ناشي از معافيت سود سپرده بانكي طي سالهاي مختلف مي پردازد و اصولاً اين سؤال را مطرح مي كند كه آيا براي تخصيص مجدد منابع ابزاري دقيق تر و كارآتر از اعطاي معافيتهاي بخشي وجود ندارد و اينكه حذف اين درآمدهاي از دست رفته، هدف تخصيص مجدد منابع را تا چه حدي محقق نموده است. آنچه مسلم است در صورت وصول مبالغ ناشي از معافيتهاي موضوعي، دولت با كسري بودجه كمتري مواجه مي شد و از آنجايي كه كسري بودجه در ايران يكي از عوامل مؤثر در تورم شناخته مي شود تورم نسبتاً كمتري در طي سالهاي مذكور تجربه مي نموديم.
برچسب ها:
مالیات نرخ سود سپردهای بانکی