لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1
بنام آنكه جان را فكرت آموخت
توسعه محصول جديد در اقتصاد مبتني بر دانش
از : علي آقائي فر ـ دانشجوي دكتري مهندسي صنايع ـ مديريت سيستم و بهره وري
چكيده :
در طول سالهاي اخير شاهد مناسبات تازه اي در بنيان سازمانها و بنگاه هاي اقتصادي هستيم كه تغيير و دگرگوني هاي نفس گير يكي از ويژگي هاي اصلي آن است . شرايط نوين جهاني محيطي را براي كسب و كارها پديدار ساخته است كه در آن عوامل اصلي چالش سازمانها را پديده هايي مانند جهاني شدن ، فناوري و تحولات فزاينده تشكيل مي دهد . در چالش با اين عوامل ساختار و مناسبات نويني در حال شكل گيري است كه از درهم كنش فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات و رويكردهاي نوين مديريتي تكوين يافته است . اين مناسبات با اصطلاح اقتصاد مبتني بر دانش مورد اشاره قرار مي گيرد و در آن محصولات در قالب داده ها ، اطلااعات و دانش با واحد بايت سنجيده مي شود . هدف اين مقاله بررسي مسئله توسعه محصول جديد در ساختار اقتصادي مبتني بر دانش است . در طي اين مقاله ابتدا به طرح مسئله محصول جديد پرداخته و بخشي از ادبيات موضوعي اقتصاد مبتني بر دانش را بررسي مي شود . آنگاه چالش هاي فراراه تبيين مسئله موجود در ساختار نوين بررسي گرديده و توسعه داده مي شود .
واژه هاي كليدي :
توليد محصول جديد ( NPD ) ، اقتصاد مبتني بر دانش ( KBE ) ،
فناوي اطلاعات و ارتباطات ( ICT )
مقدمه :
يكي از بزرگترين چالش ها براي مديران بازار صنعتي توسعه محصول جديد مي باشد . در شرايط رقابت تنگاتنگ و نفس گير كسب و كارهاي دنياي معاصر ، توسعه محصول جديد يك توانمندي و مزيت راهبردي بسيار موثر در ميدان رقابت به شمار مي رود .
1
3
بسياري از سازمانها از اين راه مزايايي كسب نموده اند كه قدرت رقابتي آنها را در مقياس نمايي بالابرده است ، تا جايي كه پژوهش ها نشان مي دهد اگر يك محصول تازه بتواند با هزينه بيشتري ، زودتر وارد بازار شود ، بسرعت هزينه اضافي خود را جبران نموده و كاميابي سازمان را در پي خواهد داشت . در سالهاي اوليه دهه 80 ، در ميدان رقابت هندا و ياماها ، هندا توانست با ارائه 113 مدل محصول جديد ، در برابر 60 مدل ياماها ، به گردش مالي دو برابر دست يابد و در نتيجه با فاصله بسيار زيادي ياماها را پشت سربگذارد . دنياي كسب و كار هر روز شاهد چنين رقابت هاي نفس گيري باشد . آنچه روشن است اين است كه توسعه محصول جديد براي سازمانهاي سرآمد يك استراتژي بسيار با اهميت و ارجمندي است . آنها بطور مستمر مي كوشند تا قابليت ها و توانمنديهاي فرآيند توسعه محصول جديد خود را بهبود بخشيد و به كمك آن با دستيابي سريعتر به محصولات تازه تر ، در ميدان رقابت بر رقيبان خود پيروز گردند . بنابراين توسعه محصول جديد بخش بسيار مهمي از هر كسب و كار را تشكيل مي دهد . پويايي و رشد آنها به كمك اين فرآيند تحقق مي يابد . در حقيقت بقا و تداوم حيات سازمان در گرو عملكرد اين بخش است . بنابراين سازمانهاي سرآمد براي ارتقاء آن هزينه هاي زيادي را متحمل شده و مي شوند . با توسعه فناوريها و با توسعه سطح رقابت سازمانها و افزوني عرضه بر تقاضا و ساير تحولات دنياي معاصر ، نيازها و انتظارات مشتريان متزلزل و دگرگون شونده مي شود . بنابراين فرآيند توليد محصول جديد را با چالش هاي تازه اي روبرو مي سازد .
نگرش فرآيندي به توسعه محصول جديد مي تواند دانش سازمان را از چشم اندازهاي گوناگون نسبت به آن افزايش دهد و زواياي ناپيداي آن را آشكار سازد . از آنجا كه اين مقاله قصد دارد فرآيند را در اقتصادهاي مبتني بر دانش بررسي نمايد ، از ذكر جزئيات بيشتر پيرامون وروديها ، خروجي ها ، منابع و كنترل هاي مورد نياز فرآيند پرهيز مي گردد . لازم است خاطرنشان شود كه در عرصه رقابت هميشه دو طرف برنده نيستند . چه بسيارند سازمانهايي كه با وجود بكارگيري منابع وافر سرمايه گذاريهاي زياد و حتي با بكارگيري تازه ترين فناوريها ، پروزمند ميدان نبوده اند . زيرا عوامل موثر ديگري نيز در فرآيند توسعه محصول جديد بايستي وارد شود . يكي از اين عوامل موثر ديگر ، منابع انساني ، مديران و كاركنان و روشهاي عمل آنان است . توسعه منابع انساني براي سازمانهاي سرآمد يك مزيت استراتژيك است . گفته مي شود كه دنياي رقابت مي تواند از هرچيزي ، از هر مزيتي كپي برداري نمايد . اما منابع انساني تنها مزيتي است كه قابل كپي برداري نيست . اين يك مزيت انحصاري اسـت .
پيش از آنكه به توسعه محصول جـديد در اقتصـاد مبتني بـر دانش پرداخته شود ، بدنيسـت وضعيت سنتي آن بررسي شود . در روش سنتي ، توسعه محصول جديد در بخش تحقيق و توسعه انجام مي شد . در حقيقت ابتدا اين گروه فناوري تازه يا كاربر تازه اي از فناوريهاي پيشين را بدست مي آورد . روي آن كار مي گرد و پتانسيل لازم براي تبديل شدن به يك محصول جديد را در صورت امكان ، به آن تزريق مي گرد و آنگاه در فرآْند طراحي و تكوين محصول آن را به يك محصول تازه تبديل مي نمود . بامطرح شدن سيستم هاي مديريت كيفيت وتضمين كيفيت و بحث مشتري مداري ، بخش هاي ديگري و حتي سراسر زنجيره تامين در فرآيند توسعه محصول جديد دخيل شدند .
1
3
بتدريج با كاربرد روشهاي جديد ، سرعت كار افزايش يافت . خودرويي كه در دهه 70 ، 20 سال صرف مطالعات توصعه محصول جديد آن مي شد ( مثل T-Black ) اكنون در ظرف 5 ساعت درخط توليد قرار مي گيرد . روش سنتي بسيار وقت گير و پر هزينه بود و نميتوانست نيازمنديهاي دنياي معاصر را تامين نمايد . اما در اقتصاد مبتني بر دانش همه چيز به كمك فرآيند آمده تا با سرعت بالا و هزينه پائين ، به اهداف خود دست يابد .
اقتصاد مبتني بر دانش :
اقتصاد مبتني بر دانش چيست ؟ اين عبارت يا عبارتهاي معادل آن مانند اقتصاد مبتني بر فناوري اطلاعات ( IT ) ، اقتصاد ديجيتالي ، اقتصاد مبتني بر وب و ... چه مصدق بيروني مي تواند داشته باشد ؟ الگوهاي جديد كار و ارزش چيست ؟
بنيان اقتصاد مبتني بر دانش را 4 چيز تشكيل مي دهد :
1- شبكه به مفهوم بستر جريان اطلاعات ، يعني آنچه مؤلفه هاي اقتصادي را بهم پيوند مي زند .
2- فناوري اطلاعات ، روشها و افزارهايي كه داده ها را با حاشيه اطمينان مناسب، جابجا مي كند .
3- ابزارهاي برنامه هاي اينترنتي
4- فرايند توليد دانش
گفته مي شود اقتصاد مبتني بر دانش از ادغام سه بخش تشكيل يافته است :
الف ) بخش مخابرات و ارتباطات از راه دور
ب ) تامين كنندگان اينترنت
ج ) تامين كنندگان دانش
به عبارت ديگر ، بنيان اقتصاد مبتني بر دانش ، فناوري اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) مي باشد . همه مناسبات و بسترهاي مورد نياز براي فعاليت هاي اقتصادي به نوعي با ICT ارتباط پيدا مي كند . مناسبات اساسي اقتصاد مبتني بر دانش عبارتند از :
محصول : دانش
1
4
منابع توليد : اطلاعات
ابزار و بستر توليد : فناوري اطلاعات و ارتباطات ( سيستم عصبي ديجيتالي )
چالش اساسي : مشتري گرايي
بازار : شبكه مجازي ( وب )
مشتري : توليد كننده
نقش اطلاعات در اقتصاد :
با هر بينشي كه به اقتصاد مبتني بر دانش نگريسته شود ، دگرگوني مفهوم آن در برابر مفاهيم سنتي كسب و كار آشكارا ديده مي شود . در اين الگو ، اطلاعات ابزار توليد و ابزار كسب و كار مي باشد . به تعبير بيل گيتس ، اطلاعات در آغاز سده 21 با سرعت انديشه حركت مي كند . اين ويژگي سرعت جابجائي اطلاعات ، مهمترين ويژگي محصولات در دهه 2000 مي باشد . پيروزي در كسب و كار ، به سهولت جريان اطلاعات و مناسب بودن بسترهاي جريان آن بستگي دارد . سازماني كه بخواهد در كلاس جهاني به كسب و كار بپردازد بايستي با اين سرعت اطلاعات را بدست آورد ، آنها را پردازش نمايد و در فرآيندهاي توليد ارزش بكار ببرد . اگر كالاي اين دوران دانش است و مواد اوليه آن ، داده ها و اطلاعات مي باشد و اگر اين ها با سرعت خطور انديشه در ذهن مي توانند جابجا شوند ، ديگر مشخصه ها و ويژگي هاي مرتبط با محصول هم بايستي با اين سرعت تناسب و بستگي داشته باشد . براي مثال ، طول عمر محصول ( دانش ) ، به عنوان يك ويژگي مهم محصول ، بايستي در مقياس سرعت خطور انديشه در ذهن سنجيده شود . مفهوم اين عبارت اين است كه اگر دانش ( محصول ) توليد شده نتواند بسرعت بكار گرفته شود ، بيات مي شود ، ديگران در عرصه رقابت آن را بكار مي گيرند و سازمان ما در اين پيكار نيازمند دانش نوتري مي شود ، دانش پيشين به ضايعات تبديل مي شود . اگر در گذشته دوره عمر محصول ( در اينجا دانش ) قرنها به درازا مي كشيد ، اگر براي دوران پارينه چندين ده قرن و دوران كشاورزي چندين قرن و دوران صنعتي چند قرن دوره عمر تصور مي شود . مقياس ارزيابي دوران جديد ، نه قرن كه دهه خواهد بود . در همين مقياس هم انتظارات مشتريان بشدت دگرگون شده است .
در قرن 19 و 20 مشتري در پي محصول بود تا نيازمندي خود را به نحوي ارضا نمايد . بنابراين سليقه او مورد توجه نبود . سليقه ها و انتظارات مشتريان در اين دوران قابل مقايسه با آن شرايط نيست . بنابراين همه چيز در عصر اطلاعات بايستي با مقياس خاص خود سنجيده شود . توسعه محصول جديد ، نحوه فراورش و مديريت محصول جديد و همه ويژگي هاي متناظر با آن نيز .
برچسب ها:
توسعه محصول جديد در اقتصاد مبتني بر دانش توسعه محصول جديد در اقتصاد مبتني بر دانش دانلود توسعه محصول جديد در اقتصاد مبتني بر دانش توسعه محصول جديد اقتصاد مبتني دانش توسعه محصول جديد اقتصاد مبتني دانش